Date Range
Date Range
Date Range
بیایید شادی هایمان را قسمت کنیم. حل مشکلات یکدیگر ازطریق مشورت. بالاخره بعد از يه مدت طولاني برگشتم با يه دنيا شرمندگي و . سوال هست كه ممكنه براي هركسي پيش بياد.
آرزو دارم بدانم صاحب آن سایه کیست. بلاگفا اون زمان پر سرعت بود اما باز شروع کرد به خارج شدن از دسترسی های ممتد. با این حال اینجا بودیم و به موازات هم در میهن بلاگ بودم. میرم منزل جدیدم در میهن بلاگ.
ت ه ر ا ن شلوغه دستمو بگیر. رفتن ماندگارتر از آمدن است. فسقلی و مصائبش برای مامان. پسری که با بی صدایی اش برایم خواند. بهار اومد رخت نو تنم کرد. ت ه ر ا ن شلوغه دستمو بگیر. می ترسم از این شهر لعنتی از بام تهران از شمال شهر. از کافه های دنج با کلاس از قهوه های تلخ مثل زهر.
جز تو هيچی نمی خوام. این وبلاگ با قدرت پرشین بلاگ.
دنيا را بد ساخته اند. اما كسي كه تو دوستش داري و او هم تو را دوست دارد به رسم و آئين هرگز به هم نمي رسند و اين رنج است . امشب منو همسايه ها جمع بوديم گفتيم نامه ای به تو بنويسيم. نفس های پر اميدت را ميان اين همه آزار بغض و بهانه کم دارم.
I want to write this for my sons and my grand children as reference to life. Based on my experience of life, I hope you can benefit and serve as a guide in your life. However, consider time, place and living condition differences, we might have different path way. I hope this record will be a history reference to the next generation. Tuesday, February 1, 2011. My grandfather is Loke Kam Yee. Auntie lived in Cheras and 5. Auntie lived in a housing area near Batu Caves until they passed away.
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
قصه گویم قصه ای از کربلا. قصه فرزند شیر لا فتا. مشک بر دوش است و غوغا می کند. تاب تیغش رو به دریا می کند. با لبی تشنه رسید بر روی آب. تا ندای تشنگان گوید جواب. تشنه بود اما به فکر تشنگان. مشک پر کرد وبه زین شد با توان. وقت رفتن دشمن از تیر وکمان. کرد مشک ساغی ما را نشان. دست ساقی بر سر سوراخ مشک. کودکان گریان و می ریزنداشک. دشمنان بی دین و بی رحمند و پست. آن زمان آنان جدا کردند دست. با دگر دست مشک را بالای برد. ضربتی دیگر به دست یار خورد. او ز پا افتاد بر روی زمین. دشمنش شمشیر بران در کمین.
سه شنبه 10 خرداد 1390 به قلم رضا نظرات . خوشحالم که چهره ی واقعیه هر کس عاقبت مشخص میشه و هر کس به اونی که هست بازگو میکنه. این متن رو برای همه ی دوستانی میذارم که از من میدونن هر اونچه که واسش تلاش کردن. اینجارو درست کردم که شاید از غصه هام کمتر شه. شاید اینجا میتونستم با رویای کسی که دوسش داشتم خلوت کنم اما اینجا رو هم ازم گرفتن. بعد از این مدت اولین بار باعث شد اولین نوشته هامو بسپارم به کسه دیگه. تموم شد هرچی غیرت داشتن روم.