در سيال زمان در گذرم. در محبت جوش مي خورم. در روح بي نهايت و تا ابد اشباع نشده دنبال چيزي مي گردم. چون بتن قرن مي مانم و. چرخدنده ي ذهنم شفت قدمهايم را با گشتاور عشق مي راند. تا نقطه ي مرگ پيش مي روم . تسمه و زنجيري از جنس دلبستگي. مرا دلبسته ي اين روز ها مي كند. ضريب ايمني در برابر خستگي هايم به بي نهايت مي رسد . در چرخش ثانيه هاي غم. من اگه خدا بودم .

که از درد توی سینه س. یه سری خاطره که باید از یاد بره. من و تنهایی و یک. خدا جووووووونم بابت همه چی. ﻣﻐﺮﻭﺭ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﻓﻘﻂ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﻢ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﺮﻧﺞ.

مثل نامه سوی هم پرتاب کرد. مثل یک شاخه گل تقدیم کرد. معني پيچيده اي ندارد . همين كه باشي زندگيست . ماازعشق فقط گفتن خداحافظ رایادگرفتیم. کسی مثل پرستو در اندیشه ی پرواز.

Ҳ ҳҳ Ҳ ҳعاشقانه هاҲ ҳҳ Ҳ ҳ. ܓ به نام آنکه اشک را آفرید تا شهر عاشقان آتش نگیردܓ. خودم هم قبول دارم کهنه شده ام. آنقدر کهنه که میشود روی گرد وخاک تنم یادگاری نوشت! همه نوشتند و رفتند به گمانم تو هم مینوسی ومیروی. مرا عاشق تر از پیش می کند.

و چه زشت به من و سادگیم خندیدی. که خیالم می گفت تا ابد مال تو بود . تو برو تا راحت تر. تکه های دل خود را آرام سر هم بند زنم. من ماندم و ۱۶ جلد. لغت نامه که هیچ کدام از واژهایش. گرد چراغهای بی احساس خیابان میمیرند. ام ا هنوز خوبم! .

آدم بدون عشق نمی تواند زندگی کند. از عمری که تباه کرده ام فهمیده ام. آدم بدون عشق نمی تواند زندگی کند . دوست داشتن که شاخ و دم ندارد. که عاشقانه تو را دوست دارد. آنقدر که طرح لبهایم روی اندامت بماند .

من خدانیستم که بگویم صدباراگرتوبه شکستی بازآیی. انکه رفت به حرمت انچه باخودبردحق بازگشت ندارد. وقتی دوباره هوای من به سرت زد. آنقدر آسمان دلت بگیردکه باهزارشب گریه چشمانت باز هم. خدایا دارم دق میکنم کمکم کن. که خداوند هم تنهاييش را. خدايا شنيده بودم کرمت بينهايت است.