با عشق زمان فراموش می شود و با زمان هم عشق. اما نگاه خندانت مرا شرمگین کرد. چه کسی بهتر از تو. این همه حس دلتنگی را از من بگیر . غصه هایت را با ق بنویس تا برایت قصه باشد و بس.

تقدیم به آن کس که آفتاب مهرش در آستان قلبم همچنان پابرجاست و هرگز غروب نخواهد. کشتی به نام عشق می سازم و آن را در دریای مهر و محبت شمارها می کنم و کبوتری سبکبال به نام. را د ر آسمان بی انتها به پرواز در می آورم تا کشتی ام را به ساحل عطوفت شما برساند. در غلطانی است به نام.

دلنوشته های یک دختر زمستونی. BE KHODA OON DOSET NADARE. Εїз ஐ kiss MEεїз ஐ. سقای تشنه لب دشت بلا. قرن طلایی عجیب و مزخرف. به پاتوق محبت خوش اومدی. گناه این جدایی گردن اوست که او آخر رهایم کرد خدایا.

دیدن ستارگان آسمان در شب از زاویه چشمان تو زیباست. حرف رفتنت که می شه. دلم انگار می شه پرپر. نمی خوام بیاد شبی که. واسه ما بشه شب آخر. شب و روز از تو نوشتن. لحظه لحظه با تو بودن. بی تو از غصه سرودن. کاش می شد اینو بفهمی. وقت رفتنت یه دنیا غصه. تو دلم می ریزی! خوبه این مداد و کاغذ. خوبه وقتی بی تو هستم. اینقدر ماهی که با تو. حتی ماه و نمی بینم.

آرام گآه ی ک دوشی زه. میت رس ב ب گوی ב. شب را دوست دارم! شب را دوست دارم! چرا که در تاریک ی . و هر لحظ ه . در درون م ریشه می زند . ه میش ﮧ د لت نگے. گاهے ب ﮧ ع ل ت ح ضور. د ر ک نار ت ا ست. ح واس ش بﮧ ن گاه.

کاش زندگی هم المثنی داشت و ای کاش تنهایی مرا به خلوت خودش دعوت نمیکرد. چقدر طعم تلخیه طعم چشم انتظاری! وای به احوال اونی که . عاشق کسیست که ذائقه اش تلخیست! شيشه اي مي شکند. باد سردوحشي مثل يک کودک شيطان آمد. شيشه ي پنجره را زود شکست. کاش امشب که دلم مثل آن شيشه ي مغرور شکست. عابري خنده کنان مي آمد. تکه اي از آن برمي داشت مرهمي بردل تنگم مي شد . هيچ کس هيچ نگفت غصه ام رانشنيد. و حتی بدترین حوادث زندیگم.