کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سایت های پرشین بلاگ می باشد 1396 - 1381.

هر چه میخواهد دل تنگت بگو. جهنم آتش ندارد ولی میسوزاند. جهنم مار ندارد ولی نیش میزند. جهنم سرب داغ ندارد ولی بغض دارد. جهنم جوخه ی دار ندارد ولی اعدام میکند. جهنم دنیای حرف است و پلمپ دهان. جهنم عکس سوخته ی یکنفره مان. جهنم مست میشوی سیگار میک ش د ت دست و پا میزنی غرق میشوی. تمام عکس های جهنم دو نفره ست. تمام تابلو ها راه به هزار توی بهشت. باید تغییر کرد با زمانه.

نگارش در تاریخ شنبه 14 بهمنماه سال 1391 توسط آب. بین بودن و نبودن تفاوت فقط یه ن هست یه ن که وقتی از دنیای این روزا دلم میگیره دوست دارم ا ضافه کردنش به راحتیه نوشت نش بود . از این به بعد بعضی از شعرهام و علاوه بر نوشته هام اینجا منتشر میکنم. ممنونم که به حرمت قلم امانتدارید. من از باران خودم گل میشوم. من این پایان پر پستی را فریاد خواهم کرد. که از این جاده ی بی خواب و راز آلود رنجورم. که کج بار ی شدم در خانه ی تحق یر و بی رویی.

سکوت تنهایی شب در برکه ای خاموش. سر و همسر نگرفتم که گرو بود سرم. تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم. از شیر بریدی و هنوز. من بیچاره همان عاشق خونین جگرم. منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی. هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم. پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت. پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم. عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر. عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم. سیزده را همه عالم به در امروز از شهر. من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم. تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم.