Date Range
Date Range
Date Range
آخرین خدمات نوین بانک صادرات ایران. ورود به سایت بانکداری اینترنتی بانک صادرات ایران otp. نسخه جدید همراه بانک صادرات ایران. سامانه تشخیص تقلب پایا را بیشتر بشناسید.
ني ني گل ماماني و بابايي. قصه مامان و بابا و تويي كه نامت ني ني گولوست. برای سلامتی همه نی نی های دنیا صلوات. اولين روز ورود به مهدكودك. ستايش كوچولو و مامان مريم. مامان پريا و بارسين جوني. مامان ستاره و ني ني جوجو. مامان مریمی و امیرحسین عسل و فاطمه شکر. مامان فرشته و زینب کوچولو. مامان آلا و مریمی ناز. مسافر کوچولویی به نام امیرحسین. محمدرضاي گل و مامان هدي.
تو در چشم منی هر جا که هستم. اومدم نشستم پشت پ سی بنویسم. مث همیشه ک دلم می خاد چیزی رو بنویسم ک هر چقدر سعی کنم نمی تونم با کلمات بیانش کنم. ولی هر کاری کردم اونقدر حرف توو دلم بود ک نتونستم جمع و جورش کنم و بنویسم. حتی الان با چشمای خیس. روزایی بوده ک وقتی ک شاد بودمم نوشتم. ندونم ب خاطر داشتنت شادم. یا در حسرت نداشته توام.
بدون تو بهانه ای ندارم برای زنده بودن! بود آیا که در میکده ها بگشایند. گره از کار فرو بسته ی ما بگشایند. سلام خواستم بگم من همچنان منتظرم و زندگیم یه نواخته خبری هم نیست. خیلی درمونده شدم و اعصاب درست حسابی برام نمونده دعام کنید لطفا. وقتی مدیریت وبلاگمو باز کردم . فکر نمیکردم این همه کامنت داشته باشم . گفتم شاید فراموش شده باشم . راه تازه ای روبرومه . بعدا میام بیشتر توضیح میدم. به همه دوستای گلمم سر میزنم . اینجا همه چی در همه. چه زیباست به خاطر .
بخند عزیزم شب غرقه رازه پنجره های خوشبختی بازه . تقریبا یه ساله نبودم . ولی روزای سختی بود هم برا من و هم رهای من . همچنان هم ادامه داره . خیلی قبلها با رها رفتیم خری.
ریحانه جون یگانه مامان و بابا. کارهای روزمره ریحانه جون وداداشش. راه رفتن داداشی ومهربونی خواهرجون. ریحانه جون وتب گل سرخی داداش. ریحانه جون ومحمد حسین جون عشق مامان وبابا. شیرین زبونی عزیز مادر وسرزمین سحرآمیز. دو شب پیش تو رخت.
رهام عزیزم نوشتن این وبلاگ را از آخرین ماه قبل از تولد تو شروع کرده و هرازگاهی که فرصت شود مطالبی در آن خواهم نوشت. من یک وبلاگ نویس حرفه ای یا حتی نیمه حرفه ای نیستم اما دوست دارم اتفاقات و پیشرفت تو در زنگی را اینگونه برایت بازگو کنم. بدان من و پدرت صمیمانه و عاشقانه دوستت داریم. هفته او ل اردیبهشت ۱۳۹۲. هفته او ل دی ۱۳۹۱. هفته او ل آذر ۱۳۹۱.
وای که چقدر این ماهها تند تند دارن میگذرن. مدتها بود میخواستم بیام و از پیشرفتها و کارهای نازدونه ی همه چی تمومم بنویسم که وقت نشد. و الان دخترک 33 ماهه من . 26 تا از اعضای بدنش رو به زبان دوم میفهمه و درک میکنه و اسم میبره . چقدر قشنگن این روزای سخت زیبا. و چقدر با سرعت میگذرند این روزهای ناب مادرانه. وقتی به ما گوشزد میکند آموخته هایی رو که خودمان به او یاد دادیم و گاهی به فراموشی میسپاریم فقط و فقط سکوت میکنیم و میگوییم بله نفسم شما درست میگویی حق.
وجود همسرم و فرزندی که کم کم داره میاد هدیه گرانبهائی از طرف خداوند بزرگ برای من است . دست قلم خوبی ندارم اما مینویسم برای یادگاری و ثبت خاطرات . زایمان شیرین ترین سختی دنیا.
جوانه زدن های پسر کوچولوی من. آریا و آرین جووووون از شاهرود. آروین و آرشین جون از شاهرود. نیایش و نهال جون از شاهرود.
تو خونه کوچیکمون با پسرمون خاطراتی پیش میاد که خیلی بزرگه اینجا قسمتی از خاطرات بزرگ کلبه کوچیک ماست. یه روز پیشاپیش2سالگیت مبارک عزیزمون. میخوام بگم تا یادم نرفته . پایان شیرخوارگی و باز مردشدنت مرد کوچولوی من. چند تا خبر خیلی مهم . آمادگی دوران بارداری وزایمان فیروزه روستا. امیر رضا و مامانش رعنا. محمد صادق و مامانش زهرا. معین و آوین و مامانشون مریم. محمد مهدی و مامانش عاطفه.