ما و خدایی که درین نزدیکیست. 1740;کشنبه ٢۳ آبان ۱۳۸٩. کوچه باغ شهریور پر از خاطره ست. از گلبرگهای باغچه ی شهریوری تا سایه سار درختان سرفرازش. ازسپیده دم متبرک به اذان عاشقی تا شامگاه ایستاده به نمازش. از آسمان بارانی تا گلبرگهای شبنم زده اش. از دلتنگی یه غریبه تا صدای قلب بی قرارش. از صدای پای یه آشنا تا سلام مهربانش. از دست های یخ زده و محتاج من تا دست های گرم و صمیمی تو. از تمنای چشمهای من تا آغوش پر سخاوت تو. از لحظه های بی تو بودن تا لحظه های با تو شدن.

سلام بچه ها بازم اومدم . امیدوارم بازم بهم سر بزنید. به نظر من که برنامهء با حالیه ولی فقط بدیش اینه که تکرار نداره. من خیلی دوست دارم حسین یاری رو دعوت کنن خیلی بازیگر با حالیه. بودنم را هيچ کس باور نداشت. هيچ کس کاري به کار من نداشت. بنويسيد بعد مرگم روي سنگ. با خطوطي نرم زيبا وقشنگ. آنکه خوابيده در اين گور سرد.

برای عشق تو رو لازم دارم . برای تو عشق رو لازم دارم . شاید باورت نشه ولی دیدمش. سال ۱۳۸۶ سال کوروش کبیر به همه شما عاشقان. انتظاری که منو منتظر تو گذاشته . منتظر دیدن دوباره چشمهای ناز تو.