از پای سفره به گوشه ای خزید و سر به بالین نهاد. صبح فردا وقتی غذای پسر در بقچه پدر جای می گرفت. فرهاد و اصغر هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر. انداخت و به زیر آب فرو رفت.

בر ب בن م ب وב. دوشنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۹۲. ا مر وز ڪ ﮧ בیב م ت. ا مر وز ڪ ﮧ. ב ل م مث ل ق ب ل هآ. ا ز ا ینڪ ﮧ. ت ل ف مﮯ ڪ رבم. ڪ ﮧ ع مر ش ڪسﮧ. دوشنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۹۲. چه ل حظه ے دردآوریه . رآ گ رفت ﮧ ا ست. ه ر چ ق د ب ه خود ت ب رسے یارو.

و من آن باران زده ای که همچنان آلوده ست . دلنوشته به مناسبت تخریب بقیع. صوت در مورد هفته ی دفاع مقدس. سفرنامه بیست روز عاشقی 2. سفرنامه بیست روز عاشقی 1. شب های جمعه و دلتنگی.

هردختری میاد این وب و4نظرکمترگذاشت خداکنه شوهرنکنه یابی شوهرشه. من همونیم که درسالیان آینده. ولی بعضی ازشما دختراتبادل لینک روبا تبادل. من خودم زن دارم پس لفطن شماره ندین. برای نظردادن جلوی این متنوکلیک کنید.

کآش ف ردا ابری بآشه . دیگر نه امیدی میمآن د نه آرزویی برای رهآیی . فآل م این بود به هر چی دست بزنم تو این هفته طلا میشه. بآ اینکه اعتقآدی ندارم امآ واقعآ برام این اتفآق افتآد. کآش فقط بزاری یک جمله بهت بگم. میگن همیشه اخ ر همه چی خوب اگه الآن اینو ح س نمیکنی. اینجآ خآطرات خوب و بد زیآدی دارم.

باز باران نه نگویید با ترانه می سرایم این ترانه جور دیگر. باز باران بی ترانه دانه دانه بر بام خانه. یادم آید روز باران پا به پای بغض سنگین تلخ و غمگین دل شکسته اشک ریزان عاشقی سرخورده بودم. می دریدم قلب خود را. دور می گشتی تو از من. با دو چشم خیس و گریان. می شنیدم از دل خود این نوای کودکانه. پر بهانه زود برگردی به خانه. یادت آید هستی من آن دل تو جار می زد. این ترانه باز باران باز می گردم به خانه.

خدایا آن طور که شایسته ی آنی کار مرا به سامان برسان. خیلی خوبه آدم چیزی واسه باختن داشته باشه. همیشه برای دلسرد شدن زوده.

یک ت نہ تمام احساسات م را حریف است ایט ه رزه ے درون م. چט د فق ره حرف. نفر تے از جنس سرب داغ. ته سیگ ارهاے جهن مے. پسرکے בر میاט בפ ב.