درد و دل با دوستي همچون خدا. خدا را در همه ي كارهايمان حي و حاضر بدانيم و اوست كه نزديكتر از تصور ماست. پس از طی ماه هایی دور از وبلاگم. باز آمدم و به هوای روزهای خوبی که با خدایم داشتم خطی و متنی بر این کالبد فراری ام انداخته و باز گویم. دیدی که افتاده ام و باز دستگیری ام کردی. با آنکه این بنده سراپا گنهکار شما سر از ناکجا آباد در آورد و یاد بهترین دوستش را فراموش کرد. آری دستم بگرفتی دوباره خدا. شرمنده ام کردی با این همه لطف بیکرانت. حلول ماه ربیع الاول شاد باش باد.

از آن روزهای شلوغ بود که در پیادهرو باید زیگزاگی راه میرفتی تا با کسی برخورد نکنی و مدام مجبور میشدی مسیر راه رفتنت را از خیابان به پیادهرو و از پیادهرو به خیابان تغییر دهی. داشتم از ایستگاه اتوبوس به سمت حرم میرفتم که مادر و دختری جلویم قرارگرفتند.

خوشبو کن دهانت به ذکر صلوات. نوشته شده در تاريخ پنجشنبه 16 تیر1390 توسط جوینده نور.

زیباترین آرزوی زندگیام این است که مهر بندگی خدا و عاشقی و سربازی حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف بر زندگیم بخورد. آنچه ما را می کشد دلمردگی است. ور نه این عالم سراسر زندگی است. نوشته شده در تاريخ جمعه ۱۳ خرداد ۱۳٩٠ توسط سراجا منیرا.