دل نوشته های من, دختر متولدبهار. شادبنویس! امامن یاد مردی می افتم که گوشه ی خیابان شاد میزد باچشمانی خیس. نمیدونم تاحالا تجربه ی اینو داشتید که عزمتنو جزم کنید و انگشتتونو رو حذف وبلاگ بزنید. این وبلاگ دیگه هیچوقت آپ نمیشه. ودر آخراین وبلاگ امروز مختومه. خدایاتکه ای از ابرها را به دفتر یادداشت.

اینجازمین است رسم ادمهایش عجیب است. اینجاگم که میشوی به جای ان که دنبالت. بد جوري شكستنم تا حالا هيشكي دلمو نشكسته بود ناراحت شده بودم دلخور شده بودم افسرده شده بودم اما هيچوقت به حالي كه الان دارم دچار نشده بودم. واي خدا چه بد بودو نميدونستم چه حس وحشتناكيه انگاري به سرزمين كوچيك دلم يه طوفان وحشتناك اومده و همچين زيرو رو كرده كه نميدونم سرو تهش كجاس. عيب نداره حالا كه تو اينجوري خواستي حرفي نميمونه. دیدمت ولی چه دور! .

نامش را هرچه میخواهی بگذار. من نامش را عشق میگذارم. و دلگیر می شوم از بعضی ادم ها. که تو را از آن خود می دانن. شادی ات شادی من است . من تو را باهیچکس عوض نخواهم کرد. و این نامش عشق است. تو نامش را هرچه می خواهی بگذار. عاشق رنگ سیاه شب یلدام. آخه از روشنی هیچ خیری ندیدم. حالا که به آخر قصه رسیدم . عاشق رنگ شب و رنگ غروبم.

به این جزیره کوچیک خوش اومدید. امیدوارم نسیم های اقیانوس قلمم زیباترین غروب دریاها رو براتون رقم بزنه. توی این وب اغلب دلنوشته ها ی خودمو مینویسم. درغیر اینصورت منبع رو ذکر میکنم. نوشته هام هم موضوع خاصی ندارن. یه جور احوال دله که واژه ها رو به بازی میگیره. امیدوارم زیاد کنار ساحل دلم لنگر بندازین. مشاعره و چکامه های زیبا. گاهی از این همه خنده گریه ام میگیرد. عاشقانه های اميرعلي و نگين. حرف دل با صاحب الزمان.

دلتنگم مثل ماه که بدون نیمه اش هرشب لاغر تر میشود. نبودنت را با ساعت شنی اندازه گرفته ام. زن نیستم اگر زنانه پای عشقم نایستم. آنقدر عشقت را جار میزنم تا خدا برایم کف بزند. زنانه پای این عشق می ایستم. کاش دانه های دلم همچو اناری پیدا بود تا میدیدی هر دانه,هزار.