Date Range
Date Range
Date Range
دیروز از صبح که پاشدم این رخوت و سستی بهار منو گرفته بود. نشستم سر سایت و مشغول کار شدم. با خوندن اخبار و پوشش اونها سرم گیج رفت . این دلار هم معضلی شده ها. همه چی زندگی ما بهش بسته شده انگار. میری سبزی بخری می بینی گرونتر می ده . می گه دلار گرون شده خب! یعنی چیزایی که اصلا ربطی به این ارز وامونده نداره هم تحت الشعاع قرار می گیره! با اون همه خرجی که کردن از موی سالمی برخوردار نیستن. فقط برای اینکه یه موی بلوند داشته باشن.
خاطرات و نوشته های دوران تنهایی ام. خب یه نه میگین تموم میشه میره.
نیمه دوم زندگی یک زن. من زنده ام اگه نخود بذاره. اسمش رو از نخود باید عوض کنم بذارم. استعفرالله! ماشاءالله هر روز قوی تر میشه و گریه و جیغاشم وحشتناک تر. بیشتر موقع ها هم دلیلش اینه که انواع و اقسام مختلف بغل میخواد و منم همه ش کمرم درد میگیره و بیشتر از پنج دقیقه نمیتونم. والا من فک کردم مثل بچگی خودم و همسر قراره آروم بشه که بچه خواستم ولی زهی خیال باطل! خدایا داده و نداده ت رو شکر . صبر جمیل به ما عنایت بفرما. داشته باشم که باید سریعا بندازم دور! .
نمیدونم چرا حوصله بیرون اومدن از رختخواب رو ندارم. شاید چون سه شنبه همه ی کارهامو کردم و دیگه هیچ کاری برا امروز ندارم. اصلا چه معنی میده سه شنبه تعطیل باشه. من روزها رو قاطی کردم. امروز اصلا شبیه جمعه ها نیست. راستی براتون گفته بودم فیلم سومی هم خریدم. همه خوابند و ما سر کاریم.
پاسخ به سوالات وبلاگ نویسان. آخرین وبلاگ های به روز شده. زندگی به سبک بیان! پری دریایی و نهنگ. نرم افزار مهاجرت به blog. بنظر من مدلینگ یکی از سخت ترین شغلهای جهانه.
و این تمامی اعتراف هاست. تو مثل خواب بعد از خواب اول صبح می مانی. مثل آن روی خنک بالشت. سرک بیشتر به کار گرم بود و به هیچکس کاری نداشتم. نزدیک عید از یه شرکت خیلی خوب سوئیسی دعوت به کار شدم و از فروردین کارمو اینجا شروع کردم. از این به بعد روزانه می نویسم. واسم یه انگشتر قشنگ خریده بود و خودش انداخت تو انگشت حلقم.
ساعت در حدود نزدیک به سه صبح! بی خوابی زده به سرم حسابی رد دادم! فکر میکنم در حدود یه ساعتی میشه توی پیج های اینستا میچرخم! امان از وقتی که یه پیج خوب پیدا میکنی حسابی سرگرمت میکنه اخر و عاقبتش میشه این که بی خواب میشی! اوه فردا رو بگو که چ روز سختی میشه! هفت صبح اداره بعدش مسیر یه ساعته تا رسیدن پیش همسری و در نهایت یه شب سخت یلدا! با اینکه از شادی بقیه به وجد میام اما هیچ وقت بلد نبودم شادی کنم! برقصم لب خونی آهنگی رو بکنم یا حتی درست لطیفه بگم! همیشه فقط لذت بردم از دیدن و شنیدن! الانم یه جوری معتقدم .
نیمه دوم زندگی یک زن. من زنده ام اگه نخود بذاره. اسمش رو از نخود باید عوض کنم بذارم. استعفرالله! ماشاءالله هر روز قوی تر میشه و گریه و جیغاشم وحشتناک تر. بیشتر موقع ها هم دلیلش اینه که انواع و اقسام مختلف بغل میخواد و منم همه ش کمرم درد میگیره و بیشتر از پنج دقیقه نمیتونم. والا من فک کردم مثل بچگی خودم و همسر قراره آروم بشه که بچه خواستم ولی زهی خیال باطل! خدایا داده و نداده ت رو شکر . صبر جمیل به ما عنایت بفرما. داشته باشم که باید سریعا بندازم دور! .
Sekretarijat za finansije, razvoj i preduzetništvo. Sekretarijat za komunalne poslove i sabraćaj. Sekretarijat za kuturu, sport, mlade i socijalno staranje. Sekretarijat za uređenje prostora i zaštitu životne sredine. Agencija za projektovanje i planiranje. Poslovnik o radu SO Nikšić.