نوشته های کوتاه یک پیانیست غیر حرفه ای. لینک جدید وبلاگ دوست دارم سرما بخورم. نوشته شده بدست مهدی کریمی. همه آنچه را که فراموش شدنی ست. و همه آنچه را که تا به امروز رخ داده است. و ساعت هایی را که در آن.

برای سقوط احتیاجی به ارتفاع نیست! حتما مرا در میدان شهر. اگر بدانند رویاهای من با تو. تا کجا که پیش نرفته اند. یک روز تو را به خانه ام خواهم برد. حتی کتاب های خاک گرفته لای قفسه. باید بفهمند که من دروغ نمی گفتم. با من بگو از حس و حال بی خبر رفتن. از خواب پایین آمدن از خویش سر رفتن. در انتخاب بین بودن یا نبودن ها. با اشتباه فاحشی سوی تبر رفتن. با من بگو از حس سنگین پشیمونی.

باز هم یک سال به مرگ نزدیک تر شدم. هفته او ل شهریور ۱۳۸۸. هفته او ل مرداد ۱۳۸۸. مهر بر لب زده خون میخورم و خاموشم.

دلم برای مامان بزرگ با آن روسری گلدار که روی موهای یکدست سفیدش را می پوشاند و سالها بود با من زندگی می کرد تنگ شده. تا همین هفته پیش هنوز در ایمیل هایش از ویزای شنگنش خبر می گرفت و من هر بار یک دروغ جدید به هم می بافتم.

عطر تنت را برایم بفرست. بگذار خیال کنم هنوز اینجایی. عطر تنت را برایم بفرست. که نیمه های شب تمام می شود. از تو دست می کشم. و از تو دست بکشم. بگذار بغض گلویم را بفشرد. و از درد دلتنگی بخود بپیچم. هر دردی که داشته باشی. برای لحظه ایی فراموش می شود. اما دلتنگی دردی است که همیشه هست. باید از تو دست بکشم. به خوابهای شبانه ام باز شود. بگذار از درد به خود بپیچم.

طراح گرافیک و صفحه آرایی مجلات و نشریات. طراح گرافیک و صفحه آرایی مجلات و نشریات. نوشته شده در پنجشنبه 15 مرداد1388ساعت توسط رضادلیرسولا. طراح گرافیک - صفحه آرا sevla.