رها مدتهاست کوچ کرده . خوب گمون میکنم با خوندن عنوان این مطلب آقایون خیلی برای خوندن این مطلب متمایل نباشند! باز هم این زنها . هی با تو ام! میگم گاهی بد نیست یه نگاهی هم به اون بندازی. نیکای ما امروز ده روزشه. نیکا اولین نوه مامان مریمشه و اولین نتیجه مامانی خودمه. کلی دست و پای مامان مریم .

دوستان با دقت بیشتری این داستان رو مطالعه کنید . برای اداره امور دهکده های دور افتاده ی سرزمینش افرادی را مامور میکرد و به عنوان رئیس دهکده به آنجا می فرستاد که اگر مردم دهکده به مشکل برخورد کردند آن فرد مشکلشان را حل کنند. روزی پادشاه برای اداره امور یکی از همین دهکده هایش ماموری فرستاد. مدتی گذشت و مردم مامور مریض را فراموش کردند. آن گروه مامور را به میدان اصلی دهکده آورد چوبه ی دار را فراهم کرد.

آخر چه کرده ام که نگاهم نمی کنی. من با حضور تو در خواب هم خوشم. کجای دنیا کسی قد من دوست خواهد داشت که رفتی. روز اولی که شروع کردی من با عقلم گفتم نه اما تو گفتی دلت عاشق نیست که میگی نه. گفتم اره و حالا سراغ عقل رو میگیری. درحالی که نه عقل برام موند نه دل.