پروانگی های یک پیله ی کوچک. تارنگار پروانگی های یک پیله ی کوچک. بی تو باران منتشر شد.

خسته از آمدن و رفتن و آوار شدن. خسته از منحنی بودن و عشق. خسته از حس غریبانه این تنهایی. بخدا خسته ام از اینهمه تکرار سکوت. بخدا خسته ام از اینهمه لبخند دروغ. بخدا خسته ام از حادثه صاعقه بودن در باد. گفته ام من به همه.

تجلی مقام او به عرش نور کبریاست. به آستان ایزدی کرامت معلمان. فزون به عابد و مجاهد و شهید در جهان. معلما جهان به خواب جهل خفته خیز کن. شب سیاه فتنه را به جهد خود ستیز کن. معلما به آیه های زندگی نظاره کن. معلما تو چشمه ای زلال معرفت نما. ثمر به جان باغ ما به نام تربیت نما. معلما چو کوه با صلابت و صبور شو. چو سرو سربلند و سرفراز و پر غرور شو. به قلب ها بزن پل سخاوت و عبور کن. زبان گشا به نرمی و به گرمی و ملاطفت.

وقت اضافه برای خدا! که یک ساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فرساست. ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد میگذره! که صد هزارتومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید میریم کم به چشم میاد! که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت میگذره! که وقتی میخوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر میکنیم چیزی به فکرمون نمیاد تا بگیم اما. وقتی که میخوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم! نماز جماعت یک مسجد تمایل داریم! آیا این خنده دار نیست که وقتی میخواه.

سر زمین من ایران - گردان شهادت لشگر27. براي شادي روح شهداي اسلام صلوات. من مدتی می باشد سر نزدم. و آلان فقط با facebook کار می کنم. مدیر وبلاگ گردان شهادت در عزای مادرشان در. سوگ نشستند این مصیبت را به بردار عزیزمان حمید تسلیت گفته.

به نام اوکه تنها پناه زندگیم می باشد . مدتی است که از قافله جا مانده ام . دلتنگ دل دادن و دل گرفتنم . باز هم باتو سخن میگویم ای شهید . کاش دیروز آنگونه جانت را فدای آرامش امروز من نمی کردی , تاکه آنقدر درآن غرق شوم که فراموش کنم آنچه بر تو گذشت را. فراموش کنم که برای چه , برای که عزم رفتن کردی . که فراموش کنم تو نیز میتوانستی چرتکه بیندازی وحساب کتاب دفتری کنی . تو نیز میتوانستی درس ودانشگاه را بهانه کنی . میتوانستی مادر وپدر پیرت , همسر و فرزند عزیزت را بهانه کنی .

با عرض سلامی به زیبایی بهار خدمت تو ای دوست عزیز . خدمتت تبریک عرض میکنم . امیدوارم هرجا که هستی یکی از زیباترین بهارهای عمرت. بهار سال 89 باشه . شاید تحمل میکنم من دوری دست تو را. شاید که باران می شوم ایام سرد بی تو را.

حرف های یواشكی با خدا . تو خدایی و صبور! .

شورش بر هر دولتی حق ماست. این بازداشتگاه بالاتر از میدان هفت تیر می باشد. کارگزاری شده که یکی در نمای جنوبی که به سختی دیده می شود و دو دیگری درنمای شمالی آن می باشند.