دست نوشته های یک دانشجوی فیزیک نظری. سوره ی مبارکه ی عصر آیات 1 و 2.

Here in the darkness i know myself . دست نوشته های یه رهگذر. مرثیه ای بر یک رویا. مدی آل استار به پا. هر وقت افسرده و در به در شدید یه سر بزنید. رودخانه ها و جربان ها. به آنجا رفتم و بازگشتم. به آنجا رفتم و بازگشتم 3. گفتم هر چی بیشتر از خونه میزنم بیرون به جای اینکه آروم بشم عطشم بیشتر میشه. دوتا چیزیش خیلی خوب بود یکی اون پونه هایی که وقتی زیر دست.

هشدار که آرامش ما را نخراشی. هشدار که آرامش ما را نخراشی. پیوندها براساس حروف الفبا مرتب شدن. حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست.

بگو دوست و وارد شو! روزمرگے هآے دو گریفندورے. بگو دوست و وارد شو! به آرامی آغاز به مردن می کنی اگر. از گوشه و کنار دنیا. یه وقتایی حس می کنی زمان داره بدجور از دستت میره! مثل آبی که با دو تا دستات از یه چشمه زلال برداشتی اما ظرفی نداری که توش بریزی و قطره قطره داره از دستت میره! حکایت روزای تابستونم همینه. تابستون وقت مناسبیه برای رسیدگی به همه ی خواسته های مونده تو صف انتظار. این لیست می تونه از کارای تابستونی مثل رفتن به ساحل و .

درخواست میکنم نروی التماس نه! نبرد تولکاس و ملکور. امتحان ترم پایانی از تاریخ آردا.

لازم نیست شما چیزی بگین! چون الان دارین تو همون وب مورد نظر سیر می کنین. بجز ما یه دوست دیگه هم بود. ما سه نفر به طور جالبی تو. و از اون به بعد ماجراهامون شروع شد. از اون روزا خیییلی می گذره! برای کسی.