سلام دوستان گلم ممنون از اینکه ب وبلاگم سر زدید خوشحال میشم ک مطالب درخواستیتون رو توی این. بلند می خندم و با هر سازی می رقصم! نه اینکه شادم و از هفت دولت آزاد! مدت طولانی شکستم,. گریه کردم و حالا . نه اینکه کسی کاری کرده باشد! .

من در کنار همسر مهربان و دختر کوچکم زندگی آرامی دارم البته تمام اینها ماحصل تجربیات من است . من اینجا از روزمرگی هام می نویسم . یکم احساس سرماخوردگی دارم و گلوم می سوزه . خدا رو شکر هوا یکم خنک شد داشتیم می پختیم تو اداره. کارهایی که انجام شد . اینقدر این اداره ما گرمه که حد نداره یعنی جهنم به معنای واقعیه . بعد از این همه وقت.

با دخترک رفتیم مدرسه و مانتو و شلوار مدرسه گرفتم بعد هم میوه خریدم و برگشتیم خونه. از وقتی که برای کارهای خونه برنامه ریزی کردم خیلی بهترم . هر روز یکم کارهای خونه رو انجام می دم و اینجوری بهم فشار نمی یاد . مثلا دیروز سرویس ها رو شستم و کتابخونه رو تمیز کردم . یکم احساس سرماخوردگی دارم و گلوم می سوزه . خدا رو شکر هوا یکم خنک شد داشتیم می پختیم تو اداره.

مرسی از کامنت های خیلی قشنگتون. امروز تاریخ قراردادمون شروع میشه. و از امروز اون خونه مال ماستتتت.

خیلی وقت بود اینجا سر نزده بودم حسابی گرد و خاک همه جا روگرفته شاید واسه اینکه خیلی اتفاقات قابل عرضی در زندگیم نیوفتاده. دیگه هم جونم براتون بگه در گیر ویزای ایتالیا هستم وقت فوری میخوام چون آقای همسر دو هفته دیگه میرند من هنوز مدارکم رو تحویل ندادم حتی امروز به کنسول هم زنگ زدم همچین آدم سیریشی هستم من . امیدوارم فردا بتونم مدارک رو ببرم بدم. 1-روز زن ومادر و کادوی خوشملی که گرفتم.