کابوس آنکس که مي گفت دوستم دارد عاشقي نبود که به شوق من آمده باشد. رهگذري بود که روي برگ هاي خشک پاييزي . I Love You More Than Words Could Ever Express. You Are The Life In Me.

و صدای من در ساحل تمامی سرزمین هاست. زیراا صدای آن هایی را دارم که نتوانستند سخن بگویند. و امروز با دهانی نغمه سر می دهند. که تو را می بوسد. وقتش رسیده تا به جای جدید کوچ کنم. هنوز حس بلاگ چیز دیگریست.

چه باک اگر پامالم کنند. هیچ وقت نقاش خوبی نخواهم شد. که به خاطر لرزش دستانم. در زیر آواری از رنگ ها. بی بهانه به سراغت می آیم. تو در آن سوی اتاق تنهایی به تماشای یاس های باغ مادر بزرگ می نشینی. دستانم را حس می کنم. که پر شده از یاس های باغ.

من دگر به پایان نیندیشم. که همین دوست داشتن زیباست. همه چیز از همه جا. در باور یونانیان باستان هر پدیده ای یک خدایی داشت. همه خدایان هم یک خدا یا پادشاه بزرگ داشتند که اسمش زئوس بود. یک شب به مناسبتی زئوس همه خدایان را به جشنی در معبد کوه المپ دعوت کرده بود. به همین دلیل است که میگویند عشق کور است و عاشق دیوانه و مجنون میشود. پس تیر و قلب و نقش این دل تیر خورده ای که میبینید ریشه در اسطوره های یونان باستان دارد.

ط ی طھظˆ ظظ طھط ط ط ط ی ط ط ط ط ط ط ظ ع ظˆع ظ ع ط ط طھظ. ط ی طھظˆ ط ظط ط ظ ع ظ طط ظ ی ظظ ط ط ط ظ ع ظˆع ظ ع ط ط طھظ. ظظ ظط ط ظˆط ط ط ظ ط ظˆط ط ط ظ ع ظˆع ع ظ ظ. ظظ طھط ط ظ ط ط غŒط ط ظ ظ ط طھظ. ط ط ط طھظ ظˆ ط ط طھع ط ط ط ط ط غŒط. ط ط ط ظˆط ظˆ ط ط ظ ظ ط ظ ط ط ظ. ط ط طھ ظ ظˆط طھظ. ط ط ع غŒط ظˆ ط ط ط ط ظ طھط ط ط ظط ظ ط ظ ط ظ ظˆ ظ ظغŒ ط ط ظ ظ ع ظ ع ظ ظ! .