Date Range
Date Range
Date Range
دلم برای اینجا تنگ شده بود. وای که چه دورانی بود چه روزایی بود. همشون گذشتن و این نیز بگذرد. راستی لانسلوت عزیز ممنونم از دهاعای قشنگت. واقعا ازت ممنونم دوست خوبم. روزمرگی هایم را با تو. هرچه گفتم نه درست است.
لينک دوستان در پرشين بلاگ. شادی با يه دنيا آرزو. لحظه ها رو با تو بودن. هيچ چيز بهتر از حقيقت نيست. Dark Nights With Out You. لینک دوستان در بلاگفا و ميهن بلاگ. یادداشت های یه بچه محل.
اینجا یک ملک شخصی است! بعد از نزدیک یک سال! نمی دونم چی شد که یهو بعد از 9 ماه اومدم اینجا. راستش خیلی ها رو می خوندم البته در حد ماهی یک بار چون واقعاااااااااااااااا سرم شلوغه. اینقدر شلوغ که در نهایت تعطیلی اومدم بیام توی بلاگفام و یادم نمیومد که به قول خودش نام کاربریم چی بوده. یعنی واقعا مغزم نمیکشید که بابا نام کاربری همون آدرسه! جالبه که آدم معمولا پسوردش یادش می ره اما من اون یادم بود.
برادر ناتنی ای کیو سان. او هم کشید و دعوا شد! و از قدیم و ندیم گفته بودند که دعوا از گیس و گیس کشی شروع می شود و من هم تاکید کرده بودم که بهترین نقاشیم گل زنبقی بود که در ده سالگی کشیدم اما به خرج کسی نرفت. یعنی یه جورایی شدی! .
هزار حمد و بسم الله. تا دلم آنی شود که بود. همان که می گریخت عقل و. زندگی صحنه زیبای هنرمندی ماست. آنقدر خش خش دلم را درآوردی. در حجمه بالشتکی گم می شود. که درونش را پر پر کرده اند. با خود قرار گذاشته ام. هنوز هم سایه ای هست. هنوز هم سایه ای هست. و من در خواب هایم راه می روم.
تصمیم گرفتم پاسخ مفصلی به آن بدهم تا دیگران هم از آن استفاده کنند.
تأثير اعتقاد به معاد در زندگی دنیوی. دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد. ایام تاسوعا و عاشورای حسینی تسلیت باد. ایام تاسوعا و عاشورای حسینی تسلیت باد. عید سعید غدیر خم بر عاشقان ولایت مبارک باد. عید سعید غدیر خم بر عاشقان ولایت مبارک باد.
دانشجویان کارشناسی ناپیوسته مهندسی تکنولوژی نرم افزار دانشگاه آزاد واحد کرج ورودی بهمن 88. برای استفاده از ماژول microSD در بردهای دیجیتال میتوانید از microSD module v3. با این ماژول میتوانید به راحتی امکان ذخیره و بازیابی اطلاعات را با فرمت FAT12,FAT16,FAT32 به مدارات خود اضافه کنید بدون نیاز به آشنایی با جزئیات سیستم عامل. دستورات بصورت سریال و با UART به ماژول ارسال میشود. و بقیه کارها توسط ماژول انجام می شود. برای اطلاع بیشتر به لینکهای زیر مراجعه کنید.
روزی روزگاری یک درخت بود . و او یک پسر کوچولو را دوست داشت. و آن پسر هر روز می آمد و برگ های درخت را جمع می کرد و. از آنها تاجی می ساخت و سلطان جنگل می شد. او از تنه درخت بالا می رفت. و از شاخه هایش آویزان شده و تاب می خورد . و از آن سیب می خورد و با هم دیگر قایم باشک بازی می کردند. و هنگامی که پسر خسته می شد در سایه درخت می خوابید. پسر درخت را خیلی دوست داشت. اما زمان در گذر بود . و پسر بزرگتر می شد . و درخت بیشتر تنها می شد. تا روزی پسر نزد درخت رفت. می خواهم چیزی بخرم و سرگرم شوم.