کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به گروه سایت های پرشین بلاگ می باشد 1396 - 1381.

اندیشه ی من اندیشه ی تو. براي آزادي و حقوق بشر در ايران.

مرگ بر آنکس که دلش را به دل سنگ تو بست. اس ام اس و آف های جالب. سلام ای غروب غریبانه ی دل. سلام ای طلوع سحرگاه رفتن. سلام ای غم لحظه های جدایی. خداحافظ ای شعر شبهای روشن. خداحافظ ای شعر شبهای روشن. خداحافظ ای قصه ی عاشقانه. خداحافظ ای آبی روشن عشق. خداحافظ ای عطر شعر شبانه . تو ی تنهایی و سکوتی که اتاق رو پر کرده.

با تو بودن لحظۀ اوج غرورم. مدتی بود که به بهانه های مختلف فرصت نشد که به وبلاگم سر بزنم . امروز فرصتی شد تا به احترام همه ی دوستان این این فضا بیایم و از همه تشکر کنم. سپاس که نگرانم بودید من خوبم و خدا را شکر روز های خوبی است که سپری می شود. برخی از روزها دلم میخواهد کاش زمان حرکت نکند و شادی های من مستمر باشند. برادرم بعد از شش سال برای مراسم عروسی من به ایران برگشت. البته الان رفته است ولی سال 86 وقتی رفت با تمام نامرادی هایش گذشت و سال 93 وقتی آمد برایم بسیار خوب بود.

سالهای شادی روزهای خوشبختی مانند آبهای بهاری شتابان گذشتند. بر چهار راه خیابان چراغ چشمک زنی است. شبها نورش از پنجره به درون اتاق میخزد طوری که اگر گوشه ی پرده کمی کنار رود سایه ی زرد و کم جانی روی دیوار سفید رو به رو می افتد. آن وقت دیگر من آن کسی نیستم که هستم! بلکه دختریم سرخپوست در قلب جنگلهای کشف نشده ی قاره ای جدید که نشانه ها را رمز گشایی میکند. میتوان بر جای باقی ماند.

چه شبی بود و چه فرخنده شبی . آن شب دور که چون خواب خوش از دیده پرید. می توان در دل این مزرعه ی خشک و تهی بذری ریخت . از میان فاصله ها را برداشت . هر دو بیزار از این فاصله هاست . کودک چشم من از قصه تو می خوابد . قصه نغز تو از غصه تهی ست .

نوشته شده در ساعت 2 PM. نوشته شده در ساعت 11 PM. نوشته شده در ساعت 9 PM. il arrive just une seule fois . نوشته شده در ساعت 3 PM. از عشق و دیگر اهریمنان. باید کامو را به تن.