دیگه از دست این وبلاگ خسته شدم دارم اساس کشی میکنم یه جای دیگه. نوشته شده در Sat 24 Sep 2011. سلام تازه از مسافرت بر گشتم . دلم براتون خیلی تنگیده بود راستی دیگه چه خبرا. ما اینیم دیگه پرسپولیس رو عشقه . دیگه خبر اینکه امشب من یو بازی داره البته خیلی بازی مهمی نیست اینم ۶تایی می کنیم پرسپولیس واسه دربی روحیه بگیره.

مه 2, 2010 بدست عابر پیاده.

بعد هفتاد هیچ پی در پی. سبزوار است این جهان کج مدار. ما چو بو بکریم در وی خوار و زار. که زیر خرقه کشم می کس این گمان نبرد. پول آب جدا پول برق جدا نان توله سگ ها با خدا. و ق ل جآء الح ق و ز ه ق الباط ل ا ن الباط ل کان ز ه وقا. اگر غم را چو آتش دود بودی. و شاعران از بی آرش ترین الفاظ چندان گناه واژه تراشیدند. پاردمش دراز باد این حیوان خوش علف. پریشان گویی های یک رانده شده.

کچلها زودتر از همه متوجه شروع بارش باران میشوند. کچلها میتوانند با خیال راحت شیشه اتومبیل را پایین بکشند و از جریان هوا لذت ببرند. آنها به راحتی میتوانند برای رفتن به مهمترین مهمانیها هم از موتورسیکلت استفاده کنند.

برای کسی که حالا قسمتی از وجودمه. من در آغوش تو آرامش یافته ام. که هیچ گناهی با آرامش مانوس نیست. من در آغوش تو امنیت را احساس کرده ام. که در هیچ گناهی امنیت محسوس نیست. من در آغوش تو تمام زیبایی را لمس کرده ام. که در هیچ گناهی زیبایی ملموس نیست. که تا ابد در دل این زیبایی. و تو هم زندگی میکنی. تو با کسی که انتخابش کردی.

ولی عشق داند که در این دایره سرگردانند. حرف تازه ای به خاطرم نمی رسد. ورنه با تو حرف می زدم. آفتاب پشت ابر مانده ام. بارها برایتان شعر گفته ام - شعر خوانده ام. معتقد به واژه زوال نیستم. حرف تازه ای به خاطرم نمی رسد.

بوسه ات بر گونه هايم مي نشيند. و در آرامش گرم سينه هايت به خواب مي روم. دنيا زيبايي هاي خود را باز مي يابد. گاز هاي اشك آور به كپسول ها باز مي گردند. و گلوله هاي شليك شده به اسلحه ها. لخته هاي خون از خيابانها به رگ ها. و دوباره عبور مي كنيم از كنار هم. فصل زمان هاي مرده مي رسد. عقربه ها به زمان هاي رفته باز مي گردند. دوباره بوسه ات بر گونه هايم مي نشيند. و در آرامش گرم سينه هايت .