Date Range
Date Range
Date Range
بچه ها هر کس ادرس جدید میخواد خبر بده تو همین پست بگه بهش ادرسو بدم. با من بمان اي مثل يک شعر خيالي. با من غريب آشناي اين اهالي. مي خواهم از فردا برايت قصه گويم. فردا که بي تو ميشود هر روز سالي. اين جا تمام لحظه هايم سوت و کور است. بگذر براي لحظه اي از اين حوالي. اي دل صدايم کن صدايم کن صدايم. از آسمان با لهجه ي سبز شمالي. هر شب غزل مي خوانم از ديوان قلبم. هر شب غزل بر روي شاليزار شالي.
آخرین پست قبل از مادر شدن. اسمایلی و گذاشتن شکلک در وبلاگ. اسمایلیهای خانمی گل و گلاب. روزانه های سی سی خانوم.
غمگینم فکرم مشغول همهچیم بهم پیچیده . چشمم به بنده حقیرشه اونوقت . هرشب خودمو میسپارم به خدا . ولی صبحش بنده اش دلمو میلرزونه. ولی وقتی پاش میرسه تا میشم. با تمام وجود قسمش میدم به همه خوبها و ازش میخوام که حاجتمو بده. حرفام ضدو نقیضه میدونم! حس عجیبی تو شکمم میرهو میاد .
این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست. این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست. دلم میسوزد از باغی که میسوزد. نه دستی از سر یاری. تمام عمر بستیم و شکستیم. به جز بار پشیمانی نبستیم. جوانی را سفر کردیم تا مرگ. نفهمیدیم به دنبال چه هستیم. میان آنچه باید باشد و نیست. چه رنجی از محبت ها کشیدیم. برهنه پا به تیغستان دویدیم. نگاهی آشنا در این همه چشم. ندیدیم و ندیدیم و ندیدیم. سبک باران ساحل ها ندیدند. به دوش خستگان باریست دنیا.
بنده ی عشق باش تا برهی از بلاها و زشتی و تبهی. خدایا چنان کن سر انجام کار. تو خشنود باشی و ما رستگار. من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم. دنیای شیرین آشپزی با شف نگین. من و همسر طلبه من. یک خدا و دو بنده. یک زندگی به رنگ خدا. خاطرات من و دل دیوونه. جانم فدای حسنین علیهما السلام. تفسیر قرآن مجید و سنت نبوی. لی لی با لی لی. ساختمون دات کام سایت نیازمندیها. یا من اسمه دوا و ذکره شفا.
همه بهش خندیدن اما زیر لب میگفت. سلاااااااااااام من بعد ۱ماهو اندی اومدم وای بچه ها نمیدونید چقدر دلم واستون. من که خیلی خوبم خیلی زیاد. وای خدا ذوق مرگ شدم. غروب ما رفته بودیم بیرون بعدش که اومدیم خونه. اقا شانس کولر مام خراب شده بود. داداشم گیر تو گیر که بابا پاشو برو بالا.
دست نوشت های یک لیدی متاهل. لحظه های به یاد ماندنی ما. عاشقانه های من و همسری. خانم لیمو شیرین و آقای پرتقال.
بارانم دختر بی همتای من باریدی و زندگی ما رو خیس خوشبختی کردی. نیکا جونم اومد به دنیا. جشن تولد با 5 ماه تاخیر. دل من تشنه ی باریدن ابر. دل بی چتر مرا مهمان کن .
موقع سال تحویل طاها خواب بود اما پارسا بیدار بود و بازی میکرد. از خدا سلامتی و شادی و موفقیت. شنبه رفتیم منزل پدر خانمم. ما برای ناهار رفتیم منزل پدرم و از آنجا رفتیم منزل. شب ماندیم و فردا برگشتیم. دوشنبه رفتیم سر خاک خواهر خانمم و برای ناهار برگشتیم منزل پدر خانمم و بعد رفتیم منزل. دوستان خانمم و شب رفتیم یک کیک باب اسفنجی برای تولد روز جمعه بچه ها سفارش. نوشته شده در تاريخ سه شنبه چهارم فروردین ۱۳۹۴ توسط مرد خوشبخت. میریم خونه خواهرم و شب می مونیم.
یادداشت صد و هشتاد و هشت. واقعا بخشید که این چند وقته نتونستم بیام راستش کامپیوترم خراب شده و وقت نکردم درستش کنم و با موبایل هم که امکانش نبود. با این همه قول میدم که اگر تونستم بیام و عکس دخملم پریا خانوم رو هم بگذارم. یادداشت صد و هشتاد و هفت. یادداشت صد و هشتاد و شش. یادداشت صد و هشتاد و پنج. یادداشت صد و هشتاد و چهار. یادداشت صد و هشتاد و سه. یادداشت صد و هشتاد و دو. یادداشت صد و هشتاد و هشت.
وای چقد اینجا خاک نشسته. چقد دلم واسه وب خوشگلم تنگ شده بود. چ روزا و خاطراتیو توش ثبت کردم. چ دوستای عزیزی بواسطش پیدا کردم. کلی اتفاق افتاده تو این دوسال که حتما تو پست بعدی بهش میپردازم منتظرم باشین. دوستای عزیزم عید همتون پیشاپیش مبارک. کعبه یک سنگ نشانی ست که ره گم نشود.
مامان خانوم و بابا بهرام جون. مادر جون -درسای ایلیا - کلاس زبان -شرکت و. من و ایلیا و بابا در این روزها. ادم از فرداش خبر نداره. هديه باشكوه از جانب خدا. یونا ومامان لیلى وبابا سعيد. همه زندگی من و شوهرم. شیرین جون مامان نیما جون. بهراد و اراد جون و مامان مريم.