Date Range
Date Range
Date Range
آخر الزمان و نمازهایی که قبول نیست. سیکون فی آخر امتی نساء کاسیات عاریات علی رئوسهن کأسنمة البخت العجاف . در آخر الزمان از میان امت من زنانی خواهند آمد که پوشش دا ر. ند اما برهنه اند و بر سرهایشان بر آمدگی مانند کوهان شتر خراسانی وجود دارد! پس آنان را لعنت کنید که ملعونند.
کامنت های مهرتون رو که میبینم سرشار شور میشم از داشتن شما که نازنینید و و قبلتون عبادتگاه عشق . مسایلی پیش اومد که بودن درکنارتون رو برایم سلب کرد. انشااالله بزودی مثل قبل در کنارتون خواهم بود. دوووووووووستتون دارم تا انتهای دور. اهل همین کوچه ی بن بست کناری. که تو از پنجره اش پای به قلب من دیوانه نهادی.
عاشق اسمم میشوم وقتی صدایم میکنی. بیاببین نمردم بدون تو! نمیدونم شم.
تو را به جاى همه زنانى كه نشناختهام. تو را به جاى همه روزگارانى كه نمىزيستهام. براى خاطر عطر گسترهى بيكران و براى خاطر عطر نان گرم. براى خاطر جانوران پاكى كه آدمى نمىرماندشان. تو را به جاى همه زنانى كه. بىتو جز گسترهيى بىكرانه نمىبينم. از جدار آينهى خويش گذشتن نتوانستم. مىبايست تا زندهگى را لغت به لغت فراگيرم. تو را براى خاطر سلامت.
نگاه کن به من که پریشون و غم زده ام نگاه کن به من که سردار غمکده ام. همیشه در تقابل با عقل قرار می گیرد. احساس است که واقعی ست. به یارانه ی نفس نیازمندیم. فقط سرکی می کشد به خیالات دریا. دورتر می شوم از خدا. نزدیکتر به خودم در خواب. هنوز برای صدا خیس است. بر مژه های بلند خدا. کافی ست باردار شود سایه ی سیاه توده ای از ابر. کمی به خویش بپرداز . گردش زمین به من یاد داد.
می نویسم تادر یادهابماند . عاشق و معشوق می نویسم تادر یادهابماند . می نویسم تادر یادهابماند . دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را. در انحصار قطره های اشک نبینم. دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم. دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد. همیشه از حرارت عشق گرم باشد. من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند.
خانه ی امن عاشقان . عاشقانه های منو عشقم بهروز. ஜ تو تک ستاره ی قلب منیஜ.
A könyv az az embernek, ami szárny a madárnak. THE SUNDAY POST SPECIAL - A Vasárnapi Poszt. Miről is szól ez a rovat? 160; Főleg akkor fogok ilyen bejegyzésekkel jelentkezni, amikor már felgyűlt pár elolvasott kötet, de nem tudok össze.
Il y a comme un Lien infinie entre nOus . Un Jour, un Forum . Des personnalité commune qui deviennent avec le temps particulière mon coeur . Puis un jour, le virtuel devient réalité . Une Histoire peu commune, que je vais enraciner sur ce support, mais qui ne le sera jamais autant que dans mon coeur . Abonne-toi à mon blog! .
Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.
La Certaine Celine qui menvoi un comme mechaant! .
Dessiine mOi un mOuton . Le mOnde est triste sans iimaginatiOn. Et là, je broie du nOir. Que le monde est à moi. Le ciel est viide sans imagiination. Le monde est triiste sans imagiination.