Date Range
Date Range
Date Range
Saturday, December 03, 2011. اضطراب داشتم اگرچه راجع بهش حرف نمی زدم! اگرچه سعی می کردم پنهانش کنم! ولی اون دخترکش رو خوب می شناخت. تو چهار چوب آشپزخانه نگهم داشت تو چشمام زل زد و گفت فکر کن بازی رو باختی اونوقت بازی کن. گفت دختر من ی شیرزنه! پیشونیم رو بوسید و رفت. Monday, October 10, 2011.
نمیشه ایران بیای و به حال خودت باشی. همه چیز اینجا رو دوست دارم جر دوست داشتن های نمایشی. بعضی آدمها فقط تا اون حدی مهمند که باشند و سالم باشند آنقدر مهم نیستند که هر سفر مجبور باشی حتی بیشتر از یک بار ببینیشان. هنوز نرفته باید از اندوخته ام اینجا خرج کنم. دوری ظلمه و دور کردن ظلمه. شام در 130 متری زیر زمین- قسمت آخر. از آنجایی که من کم حرفم و فرانسو.
The memories of the eye. Nevoia de poveste e mult subestimata. Posted by nosia under zi cu zi. Posted by nosia under zi cu zi.
Go here instead - Post-CTY Depression.