خاطرات تلخ و شیرین یه عروس. من برگشتم ولی خودمم باورم نمیشه بعد از چندین ماه می خوام دوباره شروع کنم. یعنی خاک بر سر بلاگفا دوباره همشون پریدن! من زودتر برم تو پرشین عکسها رو بذارم تا دیگه شرمنده دوستان نشم.

دلتنگی نشسته ام کل وبمو با کامنتاش مرور میکنم . چند سال پیشو در عرض چند ساعت مرور کردم . چه خونه ای بود این خونه! حالا نمیدونم کدومشون یه این خونه سرک میکشن. سال به سال همه چیز در حال تغییره . احساس تنهایی نمیکردم! کاش عقل الانمو داشتم . کاش تجربه ای الانمو داشتم . کلی اشتباهات داشتم که اگه برمیگشتم جبران میکردم . حالا هم نگران درس و .

کسی که مثل هیچ کس نیست. من دختری با موهای پر کلاغی, ,. از دیار غربت و آوارگی, ,. من که همه زندگیم خزان بود,. چند خزان از زندگیم گزروندم. وقتي ياد گذشته هام مي افتم چيزي جز حسرت گيرم نمي ياد. حتي سعي هم نكرد كه كمكم كنه! ولي من بهتر از اونو داشتم ونمي دونستم.

بعد از ظهر این روزها بستگی به اوضاع و شرایطمون داره. اگه مثل دو سه ماه اخیر من خیلی گرفتار باشم معمولا خونه هستیم و فیلم و دسرهای خوشمزه و کار و کار و کار. وگرنه دور همی با بچهها یا گردش دو نفره.

نمی دانم زن بودن از نظر اینها چقدر دون است که برای توهین به هر کس او را زن می نامند.

آوا عشق بابا حسن و مامان ترانه. خاطرات یک پدر و مادر عاشق با دخترشان. یکشنبه بیست و هفتم فروردین 1391. با آرزوی بهترینها برای دختر گلمان. به یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور بودیم روزی چند بار لباست را عوض کنیم . برای سرگرمی و یا خواباندنت مجبور می شدیم بارها و بارها یک داستان را برایت تعریف کنیم . آواجی ما خیلی دوستت داریم .

وصله های زندگی من در بلاگفا. من و محسن من در بلاگفا. بیست و چهارم آذر ماه.