Date Range
Date Range
Date Range
بازم رفت و این منم با یه اتاق سرد و تاریک. راستش دیگه حس هیچ کاریو ندارم حتی آپ کردن! یه خواهش از همتون دارم. هر کی این پست رو خوند. همین الان دعا کنه عشقم کنارم بمونه! دعا کنه آرامشی که با بودنش دارم از دست نره. دعا کنه عاشق هم بمونیم.
مخاطب خاصی ندارد نوشته هایم اما تا دلت بخواهد همدرد دارد داغ تمام نوشته هایم. یه قسم میدم آمینشو خودت بگو. خدایا به تنهایت قسم دل هیچکس رو به آنکه قسمتش نیست عادت نده. یه نفر باعث میشه حس کنی. چیزی که تو رو روی زمین نگهداشته.
پترات های یک مغز کرم خورده. مثله خودم مثه دلمدلی که شاید دیگه اصلن نشه اسمشو دل گذاشت. خیلی وقته که داره از اینجا و بودنش میگذره. جایی که اگه الان بپرسی واسه چی ساختیش میگم نمیدونم. بعدها همین جا شد یه دفتر واسه نوشتن چیزایی که اصن شاید دوس نداشتم بنویسم و کسی ببینه. بعد از چن وقت شد ی جا که چنتا دوست پیدا کردم و دل تک تکشونو شکستم. اعتراف گاهی خیلی خوبه من اینجا دل خیلیا رو شکستم. در کل آدم خوبی نیستم و نبودم اما دوستم نداشتم کسی ازم ناراحت بشه. ی وقتایی احساس میکنم دارن ی عده نفرینم میکنن.
به نام آنکه بر وجود انسان دمید. و به نام آنکه دل را آفرید. تا پدیده ای چون عشق را معلول آن کند. پس به نام پروردگار عشق و. سلام به همه دوستان عزیز. به وبلاگ من خوش اومدین. امید وارم در این وبلاگ لحظات خوبی داشته باشین.
But dying in place of someone I love,. Seems like a good way to go. من زیاد راجع به چطوری مردن فکر نکردم. اما مردن به جای کسی که دوستش داری. به نظر راه خوبی میاد.
من خی لی تنه ام. سلاماز همه ی کسایی که اومدن و سر زدن به وب آجیم ممنونم به. ملینا یه نامزد داشت که اسمش سیامک بود. خیلی همدیگرو دوست داشتن با هزار تا زحمت و چند دفعه. خونواده ی سیامک راضی بودن ولی پدرو. بلاخره راضی شدن ولی مامیم هنوزم راضی نشده. بودچند وقتی میشد که عقد کرده بودن که مامیم گفت واسه ملینا. مامی به ملینا گفته بود باید از سیامک طلاق. امروز نه خوشحالم نه ناراحت.
خفت و خواری مدعيان قیومیت مردم. من این سایت رو قبلا ما موضع گیری های ناپخته و سطحی و جانبدارانه مغرضانه میشناختم و حتی سابقه سانسور نظراتم رو به گونه ای که در جهت حمایت از سایت به نظر بیاد هم داشته. ولی امروز اوج بی شرافتی رسانه ای و دینی رو در این سایت مشاهده کردم که خیلی جای تامل و تعمق داره. نوشته شده در دوشنبه هفت.
پزشک سرطان شناس اردبیلی در منزل یکی از بیمارانش به ضرب چاقو کشته شد. ساعاتی قبل دکتر پیرزاده متخصص. آنکولوژی و خون در اردبیل توسط فردی با قمه به قتل رسید. دکتر پیرزاده در حالی که بر بستر یک بیمار سرطانی در منزل مسکونی وی حاضر شده بود با ضربات چاقو و آلات قتاله مورد هجوم قرار گرفته و ضربات متعددی به بدن وی وارد شده است . گفتنی است قاتل همراه یک بیمار بوده که پس از ضرب و جرح شدید در منزل بیمار از کرده خود پشیمان و پیکر نیمه جان این دکتر.
داستان مستند مهاجرت در تابستان ١٣٨٢. خاطرات ٧ ماه پناهندگی در انگلیس در سال ١٣٨٢.