به نام خدایے که دغدغه ے از دست دادنش را نداریم. زمستون سبز در آمریکا به نام خدایے که دغدغه ے از دست دادنش را نداریم. به نام خدایے که دغدغه ے از دست دادنش را نداریم. 20 اسفند 1392 صفحه ی تازه ایی از دفتر زندگی مو شروع کردم. و به زودی به کشور دوم همسرم مهاجرت خواهم کرد. و زندگی مو هزاران کیلومتر دور تر از تمام خاطرات 28 سال گذشته. دوباره و از نو خواهم ساخت. دنیای این روزای من در کانادا.

ساده باش اما ساده لوح نباش. نامه هایی برای آقای دیوار. جهاد در دامان فرهنگ اسلامی. ناگفته های من به علیشاه.

تنها آمده ام تنها میروم. شاید حتے براے ساعتے یا دقیقه اے. دل وامانده ات یڪ نفر را مے خواهد! ڪﮧ تا بینه ایت عاشقانه دوست ش دارے. من یک دختر بهمنی ام! دختر بهمنی را نمی شود درک کرد. دختر بهمنی را نمی شود فهمید. دختر بهمنی را نمی توان شناخت. دختر بهمنی را نمی توان عوض کرد. دختر بهمنی را فقط می توان عمیق دوست داشت. تا از تمام غصه هایمان رها شویم.

بنام خدایی ک دغدغه ازدست دادنش ندارم. ب ه چشم بر هم زدنی یکسال دیگ ه هم از بودنم گذشت. خوشحالم از اینک ه سلامتم و درکنار خانواده م احساس خوشبختی میکنم. فق ط تو ای ن روز از خدا درخواست میکنم روزی برس ه که تو سالروز تولدم خوشحال باشم بخاطر تولدم.

برای داشتن قدمهای بزرگ در زندگی حتما از شلوار کردی استفاده کنید. ﭘﺴﺮﻩ که داشت نگاشون میکرد رو نیمکت نشستن بهش ﺍﺱ ﺩﺍﺩ دسته عشقتو ول کن لااقل اون سرما نخوره. عاقا ﺿﺎﯾﻊ ﺷﺪا ضایع شداااا. تا رفت فرار کنه دوس پسر دختره گرفتش تا خورد اینو زد. ﺩوس دختر خودشم ﺩﯾﮕﻪ ﺟﻮﺍبشو ﻧﺪﺍﺩ.

نذر غریبی و تنهایی مولا مهدی. روزها به سرعت سپری می شوند. ماه ها و سال ها از پی هم می گذرند .

عید 94 هم اومد و به همین راحتی 3 ماه از روزی که وارد دانشگاه تهران شدم گذشت. روز اولی که وارد بخش شدم فکر میکردم که کلا قراره این 4 سال فقط درس بخونم ولی بعد از چند روز فهمیدم اون چیزی که اصلا براش وقت ندارم درسه! از 8 صبح تا 6 بعدازظهر بدو بدو توی بخش . واقعا چیزی نبود که انتظارش رو داشته باشم ولی بهرحال بدتر از روزهای قبلم نیست.

جمعه بیست و دوم فروردین 1393. ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺍﺯ ﭘﯿﺸﺖ ﻧﻤﯿﺮﻩ . پشت یه توالت عمومی یه جمله نظرمو به خودش جلب کرد. بخوای نخوای باید بکشی پایین. درختی که توسط هزاران کرم ابریشم پوشانده شده است. دلقک های زمان قاجار! فک کنم سمت راستی داره صدای سوسک در میاره! یکشنبه بیست و نهم دی 1392. خوشبختی یعنی شادیهای كوچك . در عین بی چیزی! یکم چرت و پرت.