تغییر از چیزهای خوب است. جدا شدن از ایده قبلی و پیش رفتن به سمت ایده ای جدید. تغییر انجاست که نوشتن تحت نامی مستعار و پنهان پشت کلمات و جملات دیگر برایم معنایی ندارد. دیگر انرژی از آن نمی گیرم. شاید توقفی باشد برای شروعی با نام و نشان.

و خدایی که در این نزدیکیس. تو حس شعری و من شاعری بی واژه. سال به سال به روز می شوم. میان کاغذ های پراکنده ی خود قطعه شعری که سال ها پیش گفته بودم را پیدا کردم . من با چشم هایم نگاه شرقی تو را می دزدم. و با ظرافت تو خواهم آمیخت بی آنکه بدانم خود را. آنگاه که پنجره های مهتاب در بطن شب بیدارند. تو پری تنهایی من باش. که در انزوا مبحوس یک فاصله است. و با هر کلمه تو را می بوسم.

گلمراد گریه می کنه! ارسال شده توسط مبین.

که این رقابتیست جدی بین شادی و نابودی. بلاگر بد بد بد! رفتم بلاگفا. تشریف بیارید در خدمت باشیم.

آغاز سال یکهزار و سیصد و نود و چهار شمسی! یعنی آغاز سالی داشتیم معرکه! البته آغاز آغازش خوب بودااااااااا . یک زد و خورد اساسی و اعصاب خوردیو. ظ روز یکشنبه ٢۳ فروردین ۱۳٩٤.

زندگی زیباست اما مراقب باش از دستم ندهی. نواختن پیانو را هم دوست دارم. عکس را هم دوست دارم. اما گاهی از انسانها می هراسم. اما تو که به اینجا آمده ایی. و قول خواهم داد كه. دستت را هرگز رها نكنم. آدرس لوگوي من در وبلاگ شما. بتي که ديگرانش می پرستيدند. جناب آقای آرش عاشوری نيا. هر وقت که دلم تنگ بشه اینو گوش میدم.