Date Range
Date Range
Date Range
شريك عشق تو شدن يعني همنفس شعر و ترانه شدن. يعني چون ابري تيره به دريا زدن وديوانه شدن. شريك عشق تو شدن يعني عاشقي به سان يك مجنون. يعني قطره باراني در دل كوير جاري شدن. شريك عشق تو شدن يعني ديوانه وار عاشق شدن. زدن به كوه و بيابان و سرمست لحظه اي ديدار تو شدن. شريك عشق تو شدن يعني چون ماهي به دريا رها شدن. به ديدن مهتاب شب رفتن و براي لحظه اي ستاره شدن. اگه باز از روزگار دلت گرفت.
هر چه میخواهد دل تنگت بگو. سلام به همه دوستای خوبم. بعضی وقت ها آدم از یه چیزایی دلش میگیره که هر چی فکر میکنه دلیلشو نمدونه واسه همین تو تنهایی میشینه با خدای خودش دردودل میکنه وآروم میشه.
امشب به قصه دل من گوش می کنی فردا مرا چو قصه فراموش می کنی. متن آهنگ طاقت ندارم از شهاب تیام. یکی بیاد غم و از دلم درآره. جای غم اسم تورو قلبم بزاره. حسی که تو چشاته دنیای من. چشمایی که انگار با من حرف میزنی. آره منم اونی که می میره برات. بگو بگو من دیگه طاقت ندارم. آخه به دوری تو عادت ندارم. یه چند شب که خواب راحت ندارم. بگو تو هم یه خواب راحت نداری. بگو تو هم مثل من طاقت نداری.
من راز این نت ارام سخن گفتن با تو را نمی دانم. من این راز اشتیاق عکس های یادگاری ستاره های مصنوعی دنیای غریب را نمی دانم.
شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم. کاش مردم دانه های دلشان پیدا بود! I just cant get enough. چقدر نامرد شدی و چقدر نا رفیق. جون پدرو مادرت لذت ببر .
هفته او ل آبان 1392. هفته او ل اسفند 1389. منت نزار سر من . یه نفر دور افتاده ی تنها نشین.
یعنی رنگ سهراب در کفن. یعنی رأی مان با اعتبار. یعنی قبر بی نام و نشان. حاکم ظالم به دنیا خار شد. یعنی خشم دل های سپید. یعنی مادری از جان گذشت. آن زمانی که ندایش برنگشت. یعنی ظالمی از ترس سبز. می نهد بر گردن خود شال سبز. یعنی رأی ما غیر از تو بود.
خسته شدم از این امدن و رفتن. نه دوری رو تحمل میکنم. فرشته عادل سیما و و و. تنهامدلم خونمونو می خواد خوب من.
Olemme vuonna 2010 perustettu tilausliikennettä harjoittava perheyritys. Toimipaikkamme sijaitsee Kontiomäellä, Paltamon kunnassa. Luotettava palvelumme takaa onnistuneen tilausmatkan, oli sitten. Kyseessä kotimaan matka tai jopa viikon kestävä kylpylämatka Viroon. Autamme Teitä mielellämme reittisuunnittelussa sekä muissa.
ای کاش می دونستی که دلم چه قدر برات تنگ شده. می دونستی آغوشم هنوز هم برات جا داره. ای کا قدر تورو می دونستم و می تونستم دوباره دست های گرمت و توی دست های سردم جا بدم. و یا ای کاش بازم می تونستم مثل اون موقع ها بودنت و کنارم حس کنم و بازم به خواب من میومدی تا دوباره بتونم چشمات و ببینم و حس کنم که وجود داری و ای کاش می شد زمان و به عقب برگردوند تا همه این ای کاش ها به واقعیت تبدیل می شد.
Domingo, 4 de octubre de 2009. Palta para temporizar 1 minuto. Publicado por Electricidad y Electronica. Publicado por Electricidad y Electronica. Para los que andaban sin pendrive. Publicado por Electricidad y Electronica. Publicado por Electricidad y Electronica. Palta para el certamen 1.