اگر تنهاترین تنها شوم باز هم خدا هست. یا مقلب القلوب و البصار. یا مدبر الیل و نهار. حول حالنا الی احسن الحال. انقلاب اسلامی نفسی دوباره می کشد. انقلاب اسلامی عطسه ای بهاری می کند و چرکهای سی ساله انقلاب را از تن بدر میراند. و زیر پای ملت با بصیرت ایران اسلامی. این روزها ی فراموش نشدنی در تاریخ ثبت می شود. ملت یک رنگ و یک دل شده اند. سالی که گذشت سال ریزش استوره های توخالی و رویش.

غم نامه هایی که شاید روزی بیاید برای سنگی که نامم بر آن هک شده انتخاب شود. با صدایی نازک و کوچک مرا بخوان. و از وحشت سر ریز نشود رویایم. جامه کودکی ام را ببین که در لابه لای لباس های کهنه. نوستالژی دوران بی غم مرا محبوس کرده است. من میان این جامگان پوسیده ام. وقتی در لابه لای صد خنده از شادی. بغضی تا آستانه ی اشک را فرو مینشانم. میان نقش های مصور لباس های کهنه ی کودکی. چون سنگ های بیستون پس از حمله اعراب. چهره ای ندارم کز شادی سرشار باشد. صدایم کن تا توان داری.

از تو دانش سودمند و روزی فراخ می خواهم . Is how the life passed through. کار روزگار ی است که گذشت. این چشم های قشنگ? All around the temple bell. آفتاب صبح بر قله های برف پوش. Morn sun on the snow covered peak. نوشته شده توسط مسیح طالبیان. An ART work called Floor.

تا جای خالی برادرم را. برای مادرم پر کرده باشم. که هیچ وقت از جنگ برنگشت. تا هربار از نامردی مردت به تنگ می آیی. پسر کوچک ات را در آغوش بگیری. موهایش را دور انگشت ات بپیچی. نام مرا زیر لب زمزمه کنی. و به جای سلام برایم گریه کنی. هربار به چشم برادری نگاهم میکنی. فکر میکنم نه داود بودم. تنها یک گزینه ی مناسب.

The title of your home page. عشق هردوی ما را به سکوتی مرگبار وادار می کرد. میان لایه های اندوه نگاهت. که من را به گریه می انداخت. و اشک هایت را پاک می کردم. سکوتی که میان هزاران شعر. توان ترجمه اش را نداشتم.

اشعار و دست نوشته های سعیده اصلاحی. سرک می کشی در هزارتوی شاخ و برگم. و در چهارفصلم آواز می خوانی. این دستها را نه جسارت در آغوش گرفتن است. نخستین مجموعه ی شعر لیلا افشانی. 1-سادگی و سهولت دست یابی به معنا-عدم پیچیدگیهای مدرن نما. برجسته ترین و پر رنگ ترین مشخصه ی این کتاب سادگی و عدم. شعر و شاعر محسوب میشود.