Date Range
Date Range
Date Range
قصه شروع می شود از بین بازه ات. از گنبد طلای حرم تا جنازه ات. وقتی رسید نامه ی سرخ کبوتران. آقا نوشت با خط سبزش اجازه ات. در پشت میله ها همگی ایستاده اند. تعظیم کن وبعد بخوان شعر تازه ات. از هرم چشمهای غم آلوده ی قفس. جامانده در مسیر پریدن گدازه ات. قصه تمام می شود اما نشسته اند. تک بیتهای ملتهبم بین بازه ات. قصه شروع می شود از بین بازه ات. از گنبد طلای حرم تا جنازه ات. وقتی رسید نامه ی سرخ کبوتران. آقا نوشت با خط سبزش اجازه ات. در پشت میله ها همگی ایستاده اند.
Across the deep blue ocean. Boy I hear you in my dreams. I feel your whisper across the sea. I keep you with me in my heart. You make it easier when life gets harder. Lucky to have been where I have been. Lucky to be coming home again.
به کرم فکر کن! قله , تکاپویی است به فهم دوباره انسان که سخت ناپیداست. نمیدونم جزو کدوم دسته هستم! دیواری حتی بلند تر از دیوار چین! انگیزه ای دوباره که توسط سربازان امام زمان ایجاد شد ! نوشته های یک دانش آموز. یکم با هم حرف بزنیم. تنها , در بیکران رویا. تصویر دنیا از دیدگان من. به کرم فکر کن! به کرم فکر کن! .
ژانویه 13, 2011 بدست سعیده. گاهی اوقات زندگی مثل یه رودخونه میمونه . هر طرف رفت رفت! این قشنگ مثل موقع هایی میمونه که توی یه شرایط بحرانیه زندگی قرار داری و هی داری با جملات و تفکرات مثبت روحیه خودت رو حفظ میکنی , اما آخرش میفهمی مهم نیست چقدر تلاش کردی . هنوز اوضاع مثل قبله! یا لا اقل من که اینطوریم! بغض گلومو م.
برای نمایش دیدگاهها گذرواژه را وارد کنید. مرگ یه آدم نزدیک بهت خیلی سخته به خصوص که تا حالا هیچ تجربه ای نداشته باشی تو این قضایا. و یه نحوه ی گفتن خیلی افتضاح. دلم براش تنگ میشه خیلی. کم میدیدمش ولی هر چی باشه این که میدونستم هست کافی بود. آخرین بار که خدافاظی مردم باهاش گفتم زود میام پیشت.
با اینکه کم مینویسم تو بلاگم اما امشب دلم خواست واقعا بیام اینجا بنویسم تا چندین سال دیگه یا هروقت دیگه که این نوشته رو دیدم یاده امشب و این احساسم بیوفتم. درباره ی نخودهای هر آش. گاهی دقت کردید یک سری آدمها تو زندگیتون هستن و باهاشون در ارتباطی اما .
باز حرف خودشو میزنه! کار خودتو کردی دیگه! برگرد برو تو دم در وایسا. آبروریزی نکن وسط درمونگاه! 8211; باز حرف خودشو میزنه! اصلا بیا همینجا بشین. من خودم میرم دستمو نشون میدم.
اوشینیکی سرگردان در جزیره ای دوست داشتنی. امسال پاییز شانس منم که درس دارم بعدش سریالهای خوب خوب زیاد میاد .
Yesterday , Today , Tomorrow. باز ای دلبرا که دلم بی قرار توست. وین جان بر لب آمده در انتظار توست. در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست. جز باده ای که در قدح غمگسار توست. ساقی به دست باش که این مست می پرست. چون خم ز پا نشست و هنوزش خمار توست. هر سوی موج فتنه گرفته ست و زین میان. آسایشی که هست مرا در کنار توست. سیری مباد سوخته ی تشنه کام را. تا جرعه نوش چشمه ی شیرین گوار توست. بی چاره دل که غارت عشقش به باد داد. ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست.
چشم داشت و اميد و انتظار و آرزو در خواست یا انتظار به دست آوردن چيزي يا انجام كاري را داشتن است . همه ادما از اطرفیانشون یه سری توقع ها دارن . بعضی توقع هاشون بجاست و صحیح و بعضی دیگه نا به جا. کاش همه خوش توقع بودیم.
من زنم وبه همان اندازه ازهواسهم میبرم که ریه های تو. سه شنبه سی ام مهر 1392. چه برسه به اینکه خودش عامل غمت باشه! امابدون که غم رو اشتباهی توی فرهنگ دخترونه ها جا دادن! عاشق شو که زندگی کنی. زندگی کنی! دخترباش و افتخارکن که دختری! دوشنبه بیست و هشتم مرداد 1392.
Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.
چه بیمعرفت شدن با معرفتا. نیمه شبا وقتی تو فکر خوابم. فکر تو خواب و تو چشام شکسته. صب که چشام از خواب کم خماره. فکر تو بازم روبروم نشسته. یه کم ولی منو دوسم داشته باش. یه شب تا صبح بیدار موندم.