Date Range
Date Range
Date Range
وقتی بدنیا می آئیم درگوشمان اذان میگویند. و آنگاه که میمیریم برایمان نماز می خوانند. چقدر کوتاه است فاصله ی اذان تا نماز. در دهکده جهان دهاتی شده ایم. قانون جدید مالیاتی شده ایم. از بس که نوشتیم و به تصویب رسید. منشور بلند بی ثباتی شده ایم. سخت است دلت دوباره آدم بشود. می ترسی از اینکه شانه ات خم بشود. اگر خطا کنی می گویم. از نمره ی انضباط تو کم بشود. یا در دو محل عیار لاتی باشی. این بار بکوش وام اگر قسمت شد. شاد و رها از خویشتن نیلوفر آبی.
آنقدر اینجا می نشینم تا بیایی. تمام سعیم این بود به پای راستش که کمی بر روی زمین کشیده میشد توجهی نکنم و تمام حواسم به چشمان سبزش باشد که گاهی برق عینکش آن را از من میگرفت. صندلی پشت پیانو را کمی عقب کشید و با وسواس خاصی روی آن نشست. دستهای سفید و عصبیش را روی کلاویه گذاشت و خودش خوب میدانست هیچ آهنگی به اندازه لاو استوری مسخم نمی کند. دستهایش را با مهارت روی کلاویه حرکت میداد. آرام از جایم بلند میشوم و دستهایم را حرکت میدهم و چرخ میزنم و چرخ میزنم و چرخ میزنم.
شعرها و نوشته های عباس ساغری. وقتی که باغ میوه ندارد. مهمان حجم سبز خیالی نمیشوند. آواز خوان سفره خالی نمیشوند . ای وای از این خزان! بیچاره باغبان . عهد میبندد وجودم هر محرم با حسین. هر طپش در سینه نجوی میکند دل یا حسین. با حضوری سبز با یک کاروان خورشید و ماه. از منی تا کربلا آن قبله دلها حسین . آمد و تاریخ را از کربلا پیوند زد. تا قیام قائم آل محمد با حسین. از غلاف کوفه شمشیر نفاق آمد برون. غوطه ور شد در فرات سرخ استغنا حسین.
و فکر کن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد. وب سایت شخصی امیر نام آور. خدا عشق است و عشق خدا. همه چیز با خدا ممکن است. تورا به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم. بعضی چیزها با خدا و بی خدا ممکن نیست. من عاشق نیستم و این سالهاست بدترین خبر هر روز صبح روزنامه هاست! بالاخره یه روزی یه جایی باید اعتراف می کردم. جایی که شاید کسی نخونه.
هزار ویک شب تردید است. یکی بود مرا می برد یکی نبود. هر نفسی فرو می رود مخل حیات است وچون بر می آید مخرب ذات. به کرشمه مرثیه می خواند شب. و اسکلت جنازه می خواهد. و قدیسانی که با پلکان انسانی به رستگاری می رسند. پا برهنه بر احساساتم دویده اند. به اندیشیدن خطر کرده ام. یکی هست مرا می برد یکی نیست. هزار ویک شب تردید است. خدا رها کرده است مرا. خون کهککشان در شريان جهان جريان دارد.
Porto di Villa San Giovanni. Porto di Villa San Giovanni.
گاهی مجبور می شیم بر خلاف علاقمون به اون ها تن بدیم گاهی هم نه. اما بعضی وقتا پیش میاد که واقعیت رو مثل یک داروی تلخ می چشیم و چشم انتظار نتیجه اش می مونیم. این یعنی یه چیزی بین تن دادن و تن ندادن. من این کار رو باید انجامش بدم و لازمه اش یه مدت دوری از خیلی چیزهایی که. من بدون اونا فقط یه پوسته ام. روی هم وول می خورند و .
سلام دوستان بعد از این همه مدت اومدم و یه تست جایی دیدم خوشم اومد واستون گذاشتم البته فقط خواهشا تقلب نکنید اول جواب بدید بعد جواب رو ببینید.