Date Range
Date Range
Date Range
بگذار همین طور سفید سفید بماند. چیزی در صفحه ی فردا ننویس. بگذار زنم فردا را از کیفش بیرون بیاورد. دور کتلت ها سوخته است. فردا را به ما بده. بگذار پازل روز را ما بچینیم. روز را از نو بنویسیم. می خواهیم فردا هیچ شنبه باشد. فردا را خودت خدا باش. یک فردا را فقط باش. حتی اگر شده خدا هم نباشی.
شعرها و نوشته های حمیدرضا واحدی. Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA.
شعر و نوشته های محمدرضا واحدی. سیب و حوا- حمید صادقی. ده بود و خان و رعيت و داغ و درفش و زور. اسب و تفنگ و گردنه و ياغي و غرور. زنگوله هاي بسته به ناقوس هاي گور. هر سايه اي هراس سياهي كه در كمين. هر كوچه اي كسالت گنگي كه سوت و كور.
باز هم یه ترانه! دلم میخواد داد بزنم نمیشه. بغض ندیدنت گلومو بسته! صدام کنی دوباره برمیگردم. اگرچه خیلی حرمتا شکسته! تنهای تنها بودم اما باتو. خونه ی دلتنگیامون سقفی داشت. شب که می شد یه دیوونه همیشه. رو بالشم گل ستاره می کاشت. من که خودم خراب خنده هاتم. با خنده هات هی منو جادو نکن! دنیا پر از گرگه نیگا می کنی. چشمای خوشگلت را آهو نکن! قهر می کنی فقط یه چایی نیار! تنها نرو شبا ستاره چینی. گرچه شبا که بر می گردی خونه. منو کنار پنجره می بینی! با تو قدم زدن تو این خیابون. هرقدمش یه شعر عاشقونه است.
دستهای پیرم را در شعر ریختم. مهم نیست چقدر مرا میشناسی. پدرم جهان را درو می کرد. 63سال مادرم را ندیده ام. زیر لذت له شدن بارور می شدند. و اینک شعر خسته ی زمینم. بی آنکه فرشته ای لبم را بو کند. مشق های کهنه زیادی به من دادند. که تابستان هم به مدرسه رفتم. بی آنکه پدرم چیزی بداند. شناسنامه ام را به اسیاب می دهم. برهنگی شعر به خودم می اید.
در انجماد سربی وسرد اتاقها گرمم نمی کند هیجان اجاقها. هرروز در حوالی من خرد می شوند از انفجار بمب درونم عراقها. در کفه موازنه زندگی عجیب از حد گذشته اند ضریب طلاقها. دارم از این مشاجره ها پیر می شوم دیگرپراست گوشم ازاین واق واقها. دف می نوازدم شش وهشت ملایمی کل می کشند در سرمن اتفاقها. دم دم د دم د دم د د دم موج می زند می چرخم ازسماع همین اشتیاقها. از عاقبت بخیر دعاهای مادرم روزی سپید مانده در انبوه عاقها. بوی گلاب پیرهنش التیام کرد درمان پیرچشمی ام ازاین فراقها. تمام حرف دلم را نگفته ام برگرد مرا به این.
ه به الله حسین است . و نشان دادهاند که مرض حقد چگونه میتواند چشم دل را کور و گوش دل را کر کند.
سلام هرکی وبلاگمو میخاد بهم بگه تا رمزشو بدم. سلام بچه ها اره چیکنم دیگه حوصله ندارم خسته شدم نمیتونم بنویسم شرمنده. سلام کسی وبلاگمو میخواد چون من نمیخوامش دیگه هرکی میخواد نظر خصوصی بده رمزشو میدم فقط به ی نفر. سسسسسسلام نت اصن نداشتم شرمندم خیلی وقتی وارد شدم خودم هنگ کردم اینقد پیامو چی داشتم به همتون سر میزنم.
سکوتم از رضایت نیست دلم اهل شکایت نیست. تنهاییم را با کی قسمت کنم خدا. رمز عبور تغییر کرد شد همونی که اول بود. بی تو میمیرم برگرد به این خونه. سلام به همگی من امدم با کوله باری از غم و اندوه. ولی همیشه ساکتم و با تنها کسی که درد و دل میکنم مهتابه که وقتی همه خوابیدن اون بیداره و تمام زمین خدا رو روشن میکنه قسم به ماهی که تمام روشنایی شب از اونه دیگه خستم از همه چی.