مينويسم از خودمون و زندگي و فرشته كوچولوي زندگيمون. برای استراحت و کمی تجدید قوا . وقتی که دوستم رفت گیج و سردرگم بودم و یه دنیا خسته . مانی هم کم کم 4 ساله میشه.

حکایت دریا قصه مردم ساحل نشینه. يه وب جديد ساختم كه بتونم راحت حرفام رو بنويسم. اگه هم انتقال آرشيو رو بم ياد بدين ممنون ميشم. اوضاع يه كم بهتر از قبله. ولي اومدم يه پست جديد بذارم كه حال و هواي غمگين وب عوض بشه. ديگه اينكه شديدا به اين اعتقاد دارم كه اگه يه چيزي رو از صميم قلب از خدا بخواي حتما بهت ميده. ديگه اينكه فعلا حرف خاصي ندارم. فقط مواظب خودتون باشيدو صبور. ديگه عصرش كه بهشون .

به حق چیزای نشنیده! در چشم باد رو دوست دارم. کاملا مشخصه کارگردان برا فیلم وقت گذاشته و سر هم بندی نکرده. سوژه اش خوبه ولی من از مجریش خیلی بدم میاد. جالبه با اینکه این همه ادعای فضل می کنه چیز زیادی هم بارش نیست. البته خانومه خیلی چاق بودا! .