کجاها را به دنبالت بگردم شهر خالی را! دلم انگار باور کرده آن عشق خیالی را. تو در شهری اگر باران بگیرد این حوالی را. مرا در حسرت نارنجزارانت رها کردی. چراغان کن شب این عصرهای پرتقالی را. دل تنگ مرا با دکمه ی پیراهنت واکن. اناری از لب دیوار باغت سرخ می خندد. بگیر از من بگیر این دستهای لاابالی را. شبی دست از سرم بردار و سر بر شانه ام بگذار. بکش بر سینه این دیوانه ی حالی به حالی را.

سلام به تمامی کسایی که لطف کردن و به وبلاگ من سر زدن. امیدوارم که مورد پسندتون واقع بشه. مطالب دیدنی و آموزشی دانشجوی اتاق عمل. زیست شناسان سلولی 90 خوارزمی. كاش جواني هم المثني داشت. دست نوشته های یک روانشناس بالینی. یه جا واسه حرفای من. خوشبختی به من چشمک میزند. دنیای م ن آبی ست.

در این وبلاگ مطالب زیبای سایر دوستان قرار گرفته است. باید از این شب گریه های تر بپرسی. تو میری بی نهایت دور میشی. یه دیوونم کمه واسه دیدن تو. دارم هر شب به جنگ ماه میرم. تمومه این خیابونا که سهله. یه دریا موجو طوفان بودم اما تو. میری عشقمونم از دست میره. تو چشمای تو دریا صاف میشه. تو چشمای من بارون میگیره. میری عشقمونم از دست میره.

خلاصه که فکر کنم دیگه زنگ نزنه الان فکر می کنه مامانم سگ بسته تو خونه. ای کاش می گفتم من کارگرشونم هم شیک بود هم زشت نمی شد. اصن انقدر الان ناراحتم که تمام اجزای صورتم منقبض شده.