ღ پر سر و صفا ღ. نیکی ها به ما باز می گردند. 13 من و روز مرگی هام. 15 زندانی قلعه وروره گیس. 19 عشق و ثانیه های سوخته. 22 من تو او ما شما آنها. 24 سر مشق های دفتر دل. 26 جدیدترین عاشقانه ها و جدیدترین لطیفه ها. 30 از شیر مرغ تا جان آدمیزاد. 31 به که باید دل بست. 34 دو قدم آنطرف تر. 42 در نیمه راه زندگی.

ی ا تو ی ا هیچکس. خدایا آلودگی آدم ها از حدگذشته. میگفتی اگه ۱روز ازت دور باشم میمیرم. الان ۱روز و شیش ماهه که رفتی. یه روز دلم میخواست داد بزنم به تمام دنیا بفهمونم که عاشقتم. الان دلم میخواد داد بزنم به تمام دنیا بفهمونم که ازت متنفرم. فقط چیزی که توش قشنگه-خدای خودمه-. د ست د ر جیب.

نوشته شده در Thu 14 Jun 2012. اومدم ۱ خبر بد بهتون بدم! راستی نظرات برای این پست بازه. نوشته شده در Fri 21 Oct 2011. سلام دوسای گلم لطفا اگه مایلید هر کدوم از بنرهای منو بذارید تو وبتون. اگر هم بنر دارید تو نظرات بهم بگید. هم اینک انجام میشود! نوشته شده در Mon 22 Aug 2011. نوشته شده در Tue 3 Jul 2012. رای اولم تقدیم تو ای شهید. نوشته شده در Sat 3 Mar 2012. جون هر کی دوس دارین واسم دعا کنین! ۸ تعطی.

آن نخل ناخلف که تبر شد ز ما نبود. نیازمندیم که دیگر دیر نباشد. پست بعد از مدتها می چسبد هر چند شاید فقط خودت بخوانیش! اندکی بیش نمانده تا رهایی و ما شادیم. با خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه. انی رایت دهرا فی هجرک القیامه.

و إ ن ي ڪ اد ال ذ ين ڪ ف ر وا ل ي ز ل ق ون ڪ. ب أ ب ص ار ه م ل م ا ω م ع وا الذ ڪ ر. و ي ق ول ون إ ن ه ل م ج ن ون. و م ا ه و إ ل ا ذ ڪ ر ل ل ع ال م ين. خدایا تا پاکم نکردی خاکم نکن . لطفا نظر فراموش نشه البته نظر خصوصی نذارین. به نام یکتا کاتب عشق . یه نگاه و چند دقیقه سکوت به احترام تموم لحظه لحظه هایی که با هم بودیم و سه تا نقطه تا بمونی تو ک ف ش! یهویی دلم هواتو کرد.

هر قطره ی باران یعنی عشق. ومن دور سرت اسپند می چرخانم. به لباس اویزان در کمد خیالم چشم نظر می دوزم. و قربان صدقه ی قد وبالایت میروم. حتی وقتی این همه نیستی. خنده ات ک تلخ باشد. روزها پ ر و خالی می شوند. مثل فنجان های چای در کافه های بعدازظ هر. هیچ اتفاق خاصی نمی افتد. در آن سوی میز نشسته باشی! تو هر روز با منی. و من حتی گاهی با تو چندین خیابان را قدم میزنم. بعد که خسته شدم در کافهای مینشینم.

می تپد قلبم با هر تپشی. زیر لب نام تو را می گوید. من مجموعه ای از بد شانسی درد و. آری من نمیدانم که چه کسی هستم. من نمیدانم که چرا اندوهگینم. آری دیگر مرا یارای زندگی کردن نمی باشد. کمک می خواهم از خدایم. کسی که هیچ وقت مرا تنها نگذاشت. اما اکنون است که من حس می کنم تنهایم. محبت اطرافیانم بسیار زیاد است اما. باز حس می کنم من تنهایم. خدایا تو دیگر برایم آشن نیستی. من از تو کمک می خواهم.