راستش رو بخواین میخواستم یه شعر عاشقانه بنویسم ولی دیدم همش کشکه پس این شعر رو. من گمان میكردم كه دوستی همچون سروی سرسبز چهار فصلش همه آراستگی است. من چه میدانستم كه هیبت باد زمستانی هست. من چه می دانستم كه سبزه یخ میزند از سردی دی. من چه میدانستم سبزه می پژمرد از بی آبی. من چه می دانستم دل هر كسی دل نیست. من چه می دانستم دل هر كسی دل نیست. قلبها صیقلی از آهن سنگند. قلبها بی خبر از عاطفه اند.

قصه ی عشق عاشقی دل سوخته. سلام به همه دوستای گلم. بعد از دوسال اومدم بگم فردا تولدمه . ببنید اینقدر به فکر اونم به فکر خودم نیستم تولدم بود یادم رفت بگم. پس همه با هم بگیم تولد تولد. وای نمی دونید چی شده امروز یکی از بهترین روزهای عمر منه.

لطفا برای بهتر شدن وبلاگ نظرتون رو بدید. تبادل لینک متنی نیاز شهر برای مدیران سایت ها. نیازمندیهای نیاز شهر تمامی نیاز های یک شهر. یاربعید است عطا بر همه ده. بر ماتم و اندوه همه خاتمه ده. پایان غم همه ظهور مهدی است. تعجیل فرج بر مهدی فاطمه ده. این قلب پاک وبی ریا و کوچک می خواد بگه عید شما مبارک.