این کلمات درد و دل اند. درد و دل من با کاغذ ها. به دنیای دست نوشته های من خوش اومدین. ممنونم که به سرزمین آرزوهام قدم گذاشتین. یک استکان سکوت از دریای دل. انه شرلی دختری در رویاهای مرتفع من. هر شب من و خیال و تنهایی. آنه شرلی دختری از سرزمین خیال. انه شرلی دختری از ژرف ترین اعماق افکارم. خاطرات یک بانوی خون آشام.

خورشید خانم یه مانتو خردلی کوتاه. یه شال طرح دار هم باهاش ست کرده. از دوستاش هم خواسه ازین به بعد. خز ترین حرف متداول بین پدر مادر های جدید. بین دوستان و آشنایان ما کلا دو نفر رو بچه هاشون اسم متداول و معمولی گذاشتن. بقیه همه تو فاز اسمای خاص بودن به قول خودشون.

عاقبت یک عکس سلفی در بقیع خواهم گرفت. زیر آن با افتخار این جمله را خواهم نوشت. من همین الان یهویی حریم مجتبی. داخل صحن بزرگ قاسم ابن المجتبی. پی نوشتی میزنم این جمله را حک میکنم. نام زیبای تو را با عشق هشتگ میکنم. نوکرت در حرمت شور و نوایی دارد. به به ایوان حسن عجب صفایی دارد. تبریک ولادت امام حسن علیه السلام.

خرداد عجیب و غریب نود و چهار . گاهی از تکنولوژی بیزار میشوم . یک ماه و چند روز پس از نود و چهار.

غریبه ای در جزیره ی سرگردانی. تابستونم داره نفسای آخرو می کشه و می تونم بگم اصلا دوستش نداشتم و . تو کیف پولم یه پنج هزاری و یه دوهزاری و دو تا پونصدی دارم که بهشون دست نمی زنم. لازمه بگم که انتخاب واحدم کردم و بازم جمعه ها و البته که انتخاب خودمون بود و استادای بهتری هم جمعه ها هستن. ده واحد دارم کولاککککککک سختن.

بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد. Do Not Open The Gate! روزگار کودکی. تصویر دنیا از دیدگان من. سفری متفاوت و به یاد موندنی بود. مثل همیشه توی دستان مهربان خدا.

خدایا یاری ام کن همواره همان گونه که تو می خواهی باشم. تمامی لینک ها انتقال داده شد به. آرام ای دل بی قرار. و به راستی چیست این انسان! .

برای با تو بودن آسما ن را واسطه میکنم. یه چند وقت اینجا تعطیل. جهان در سوگ از دست دادن شهناز. زخمه شهناز بر ساز جدایی. بعد از مدتی تازه تونستم بیامو در مورد استاد شهناز بنویسم. دل نوشتهای زیادی هست اما تجربه ثابت کرده کم گوی تا تا آخر مطلبتو بخونن.

با تو سخنان بی زبان خواهم گفت. خود را اگرچه سخت نگه داری از گناه. گاهی شرایطی است که ناچاری از گناه. هر لحظه ممکن است که با برق یک نگاه. بر دوش تو نهاده شود باری از گناه. بالا گرفته ام سر خود را اگرچه عشق. یک عمر ریخت بر سرم آواری از گناه. دارند پیله های دلم درد میکشند. باید دوباره زاده شوم - عاری از گناه -.