اگر کوهها به لرزه درآمدند تو پابرجا باش. نمی دونم تو این قسمت باید چی بنویسم اما اینو میتونم بگم که تنهام خیلی و توزندگیم خیلی مصیبت کشییدم تا شدم اینی که هستم خدا کنه قدر بدونم و خدای کنه بدتر نشم. خیلی شاد میشم اگر بیاین و تنهایی منو پر کنید و برام نظر بزارید. سلام الان میدونم اینجا چی بنویسم. میخوام بگم از خدا و همه کائنات ممنونم بابت اینکه فرصتی بم داد تا قدر همه داشته هام مخصوصا همسرمو بدونم.

نه آن قدر پاکم که کمکم کنی. هر چه قدر تلاش می کنم. نتوانستم آنی باشم که تو خواستی. و هر گز دوست ندارم آنی باشم. آن قدر بی تو تنها هستم. و این تفاوت عشق است با ازدواج.

دست نوشتههای من و همسرم! دفاع از حقوق آقایان. طلاق محضری یا عاطفی مسئله اینست. دومین از آن دو نفر. یه تبریک یه مطلب یه خواهش! شب تولد نگاه نو. آنشب که تو در کنار مایی صبحست. اصلا خوشحال نیستم که اینو بگم. اما داره همه چی تموم میشه.