Posted in بدون دسته بندی. By آيدين on فوریه 1, 2013. حالا دوباره به این ملحفه ها نگاه کنید که یکیشان هنوز خود را به تن عریان میمالد. Posted in ادبیات من در آوردی. By آيدين on دسامبر 16, 2012. عکس هایی دارم از جاهایی که همیشه بودم اما به خاطرشان نمی آورم. آدم هایی که همیشه بودند و فراموششان کرده ام. سیگارهایی که همیشه کنج لبم بودند و نکشیدم. تو هیچ چیز در صنعتی نشنیده ای.

دوست داشتن برهنه کردن نام هایمان است. چقدر آدم توی این فضای مجازی وبلاگ احساس امنیت بیشتری دارد. انگار واقعا خانه ای داری که پنجره هایش را گشوده ای. زنان در من چاپ شد و منتشر شد. البته نه تمامی آن ها . بعضی هایشان کمی خجالتی بودند ولی قول می دهم یک روز که امید دارم چندان دور نیست همه شان را آزاد می کنم. و هرجای دیگری می توانید از کتابفروشی شهرتان آنرا سفارش دهید. دارم مادر می شوم و. یکی به زیر آب ها.