Date Range
Date Range
Date Range
میخواهم با تو آن کنم که بهار با درختان گیلاس میکند. به ناقوس دل امشب از جنون خورده ست پهلویی. بر این نه دیر آتش می زنم سر می دهم هویی. درگذشت تیرداد نصری و باز دوباره 7 آبانی جدید. هفت آبان 90 و تیرداد نصری . ای اسماعیل بلند نشو از رختخوابت.
بيژن نجدي در ۲۴ آبان سال 1320 و در خاش متولد شد. تحصيلاتش را در دانشسراي عالي بامدرك کارشناس ارشد رياضي به پايان رساند. يك دختر و يك پسر داشت و نام همسرش هم پروانه بود. بيژن نجدي سا لها نوشت و رياضي تدريس كرد. ديروز که میآمدم از نيمهی دوم قرن بعد. ديدم که نور آهسته میريزد. حتا ديدم که ريش و سبيل زمين.
به آموزگار شعر شمال زنده ياد تيرداد نصري. حکایت شعر گونتر گراس و از هول حلیم در دیگ افتادن قسمت چهارم.
بنده ای از بنده هاش. اسبی عصبی که می خواهد جهان را بدود. تندتر از ماشین های چشم گربه ای بدود و چهارنعل و یورتمه بدود. اسبی که از روی مجسمه های میدان می پرد. می شاشد به خط های عابر پیاده و فرهنگ رانندگی.
از تو آغوش امن می خواهم. سال تبدیل ما به اعدامی سال تبدیل ما به زندانی. دنیای نکبتی ست برادرجان! بر خاک های مرده وطن دارم. در وسعت ندیده ی این دنیا یاران بی وفاست که من دارم. مغضوب بارگاه خدایانم اعلان جنگ دادم و جان دادم. از اهتزاز پرچم دشمن تا. بی گور و بی نشانه کفن دارم! دنیای نکبتی ست برادر جان! جز قیل و قال مرده ستیزش نیست. جز تیغ های آخته جز شمشیر بر جایگاه مسند و میزش نیست! اوج حماقت است و بلاهت. نه! اوج رذالت است ته عقده! دنیای نکبتی ست برادرجان! سال آینده .
ما درغروب آفتاب به جستجوی نشانه ها و تدبیرهستیم. او یک روز سخت با نسیان بر جبینش رفت. Vi kvinnor, vi äro så nära den bruna jorden. Vi fråga göken, vad han väntar av våren,. Vi slå våra armar kring den kala furan,.
Le Savoir Est Une Arme. Je Ne Suis Pas à La Conquête De Paillettes.
MUSLIMA AVC LE COEUR 3. 3 Le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux,. 4 Maître du Jour de la rétribution. 6 Guide-nous dans le droit chemin,. 7 le chemin de ceux que Tu as comblés de faveurs, non pas de ceux qui ont encouru Ta colère, ni des égarés.
Abonne-toi à mon blog! Bonne fête . Tous ce que vous souhaitez de cette vie, santé, bonheur et prospérité. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.
ما وحشیها ذهنمان مغشوش است. این همه پائیز و برگ. بدون تو به عمارت نیما قسم . به روز کردنی در کار نیست. داخل یه پمپ بنزین یا یه جوراب فروشی. هر دو تا رو باید درز گرفت. از کجا میتوانستم بدانم . هیجانها رو باید درز گرفت. ماهیانه دو ابر روی سرم. تلگراف از جانب من نرسید. اعلام کردم روحیه حرفه ایم و با بنزین بسازم. اون پسر مجهول و با.