Date Range
Date Range
Date Range
پدر جانم هیچ گاه به فرزندانش دستور نمیدهد و حتی اگر چیزی برخلاف میلش باشد به مهربانترین شکل ممکن بیان میکند. پدر از قدیم روی تمیز و مرتب بودن خانه حساسیت عجیبی داشت. مثلا دوست نداشت در آشپزخانه ظرف های نشسته انباشته شود. استاد پیش پیش می رفت و من حواسم به.
خود راه بگویدت که چون باید رفت. کفش هایت را در بیاور . و ذهن پلک می زند. به قلم مجید پورولی کلشتری.
برخی از دلنوشته های اين كمترين. از كل خانواده ي خود مادري تري. حتي اگر كه اينهمه جود و كرم نداشت. باز از براي شاه شدن هيچ كم نداشت. شعر از بيان داغ دلش بي نصيب ماند. آنقدر داغ داشت كه لوح و و قلم نداشت. در نوجوانيش همه مويش سپيد شد. اي كاش ياد مادرش اينقدر غم نداشت. مردي كه بين خانه ي خود هم غريب بود. مثل حسين همسر دلسوز هم نداشت. مثل حسين شاعر و نقاش و روضه خوان. مثل حسين فرشچيان محتشم نداشت. از كل خانواده ي خود مادري تر است. تاريخ گفته مادر او هم حرم نداشت. حق داشت آن کسی که .
من زاده ی توسل خورشید هشتم ام. من در این شهر ز شاعر شدنم بیزارم. هر چند ز نسل یاس احساس نبود. یک لحظه جدا ز شاخه ی یاس نبود. زیرا که برادری چو عباس نبود. امشب دلم ترانه دیدار خوانده است. هر چند تا دیار تو راهی نمانده است. این شاعر شکسته ی تو سالهاست که. خود را ز کوچه هات به سختی رهانده است. از من مپرس قصه ی احساس سبز را. نوشته شده در چهارشنبه بی.
من سکوت خویش را گم کرده ام. لاجرم در این هیاهو گم شدم. من که خود افسانه می پرداختم. ای سکوت ای مادر فریاد ها. ساز جانم از تو پر آوازه بود. چون شراب کهنه شعرم تازه بود. در پناهت برگ و بار من شکفت. تو مرا بردی به شهر یاد ها. من ندیدم خوشتر از جادوی تو. ای سکوت ای مادر فریاد ها. گم شدم در این هیاهو گم شدم. تو کجایی تا بگیری داد من. گر سکوت خویش را می داشتم. زندگی پر بود از فریاد من فریدون مشیری.
ღღزندگی مشترک دختر بهار و پسر پاییزღღ. 2رمز فقط به دوستانی داده میشه که وبلاگ داشته باشن اون هم منوط به شرط اول. 5 رمز پستهای اسفند 91 تا الان به دوستانی که همیشه همراهم بودن میدم. اما متاسفانه این روزها مادربزرگم روزهای خوبی نمیگذرونن بالطبع ما هم همینطور.