سلاممن شکیبا هستم و از طرفداران دو آتیشه ی خواننده ی خوش صدا و پاپ کشورمان فرزاد فرزینهستم و دوست داشتم با ساختن این وبلاگ بگم که منم خیلی دوسش دارم. وبلاگ رسمی هواداران فرزاد فرزین.

یک پزشک با روزمرگی هاش. الان که فکر می کنم اگه جای اون خانم گزینش بودم به کمتر از تعهد محضری راضی نمیشدم. صفحه وبلاگم رو خیلی دوست دارم و هروقت بازش میکنم چند ثانیه باحسرت به اون دخترک با سطل رنگ نگاه .

لباسها در آب کوتاه می شوند و برنجها دراز. در درازای زندگی لباس باش و در پهنای زندگی برنججججج. برای داشتنش با قسمتت جنگیدم. خط و نشان جهنمت را به رخم کشیدی. که جهنم تر از نبودنش سراغ ندارم. گاه زندگی را سرسری بگیر و بگذر. همین که غرق می شوی. پس می زند تو را. همه برایم دست تکان دادند. کم بودند دستانی که تکانم دادند. به حساب خیالبافی ام مگذار. اما ستاره ای دارم در تاریکترین شببببببببببها.

می خوام بیام دوباره اما حرفی دیگه. بچه ها تورو خدا دعام کنین. امروز صفحه ي خالي زندگي ام پر شده بود. ديگر از هيچ كس نمي ترسيدم. گفتني ها را حرف زدم. كودكي ها رو مرور كردم. كنار مهرباني تو مهرباني من هيچ بود. همه چيز ارام بود حتي نفس هاي من و تو . حتي دل ها هم قدرت اين يكي شدن را نداشتن. من حس مي كردم با تو و كنار تو هستم. نه هزاران كيلومتر دور از تو. امروز باز هم دلتنگي را تجربه كردم. خيلي وقت بود حس دل تنگ شدن نداشتم. زيرا هميشه دل تنگ بودم.

که تو بر تافته ای از من رخ. من و تن اها هیچ. تا فرو رفتن مهتاب به حوض. ای که برتافتنت روح مرا. چشم تو چشمه ی نور. من به موسیقی لبهای تو محتاج ترم. من به فرجام تهی نزدیکم. و تو از من دوری. هرچه ماندم ز کسی نشنیدم.

مردي مقابل گل فروشي ايستاده بود و مي خواست دسته گلي براي مادرش که در شهر ديگري بود سفارش دهد تا برايش پست شود.

لحظه ای سنگ صبور دل غمگینم باش. سلام سلام به همه دوستای گلم. مرسی که تا حالا همراهیم کردیم و منو شرمنده محبت های خودتون کردین. امروز یه تصمیم کهنه رو عملی کردم. نمیدونم بر میگردم یا نه. شاید یه روزی که بیشتر از همیشه دلم براتون تنگ شد. ولی بالاخره هر کی یه روز باید بره. دلم نمیخواد با اشک بدرقم کنید . پس فقط یه لبخند یا دعای قشنگ میتونه بهترین خاطره رو برم به جا بذاره.