ویته تلواسه دیرم بوره بوین. هزاران تاسه دیرم بوره بوین. ز بس تلواسه کاندرجان من بود. تو گفتی مردنم درمان من بود. امروز یهویی تصمیم گرفتم اسم وبلاگم عوض کنم . خدایا شکرت بزرگ شدن خیلی هم بد نیست. یک دختر تنها از هرچیزی که تو فکرش را بکنی تنهاتر است.

ذوق میکنم گیسمو میپیچم دور انگشتم. لذت میبرن از حیاط و لی لی و گل و فرفره . تقریبا باهم وبلاگ نویسی رو شروع کردیم. کاش اونموقع دوست شده بودیم. نوشته شده توسط دخترک کولی. بابا شیری که ضعیف شه. باباجان نبیم پکر باشیا من زود خوب میشم باهم کشتی میگیریم و پشتتو میخوابونم زمین . اول شهریور نود و سه. مشاهدات پرستاری در سرزمین عجایب. نوشته شده توسط دخترک کولی.

We want to know each other. فشار دستانش بیشتر می شد و چشمان که انگار می خواست روحم را سوراخ کند به من زل زده بود . فشار دستانش را بیشتر کرد حس کردم روحم از سوراخ هایی که در بدنم با چشمانش ایجاد کرده بود بیرون آمد . فقط گریه می کردم و هیچ کلمه ای از گلویم که انگار در لای منگنه گیر کرده بود بیرون نمی آمد . فریاد زد بگو دوست دارم. کلمات از دهانم خارج شد اما هیچ کدام معنی دوست داشتن او را نداشت .