Date Range
Date Range
Date Range
با یه چشمک میتونم مختو بزنم! لطفا از امروز بیاین تو این وبم. یه سری آدم سست عنصر ترسو هستن که براشون. متاسفم که میان هر نظری که بعضیاش واقعا شرم. آوره میزارن ولی آدرسو و اسمشونو نمیزارن. جرات دارین درست نظر بزارین تا اون جوری که لایقتونه. سلیوم امروز چندتا دونه حرف دارم که بزنم. یه غلطی کردم قالبمو عوض کردم که همه چیز وبم. ریخته گل هم دیگه در هر صورت شرمنده.
و آگاهی رنج است . بعضی وقتها هست که سخت دلم می خواهد دختری بودم عشایری. محله ام دشت بود و کوچه پس کوچه هایم درختان و میدانم چشمه . کارم دوشیدن شیر بز و زدن کره و دوختن سیاه چادر . نگرانی من گوسفندهایش و بچه هایم . نه آگاهی رنج است . اسیر آنچه که خود ساخته ایم و برایمان ساخته اند. تا وقتی تن به قضا سپرده ای اسیری .
دل تنگی هایی که هیچ وقت از بین نمیره و زندگی که از سیاهی در نمیاد. همه ی آرزوهایی که توو مشتمون بود و وقتی مشتمون و باز کردیم بادی وزید و همشون از دست رفت. زنده بودن و نفس کشیدن از اول.
Le chapeau de cow boy.