خالصانه ترین احساس یک سالگرد ازدواج. تازه از خواب بیدار شده ام. دیشب تا ساعت سه صبح بیدار بودیم. چون کسی که قرار بود به ما کولر گازی اجاره دهد بدقولی کرد و ماندیم بی کولر ودربه. در دنبال کولر فروش میگشتیم. یک دوش میگیرم و لباس سبزم را تن میکنم به محض. باهم تازه از راه رسیده اند . مصی و شبنم هم هستند و خدا میداند چقدر دلم.

یک هفته ای است که به خانه ای دیگر نقل مکان کرده ایم . بماند کهچقدر اذیت شدیم سر اسباب کشی و کارهای بعدش ولی خوشحالم . کلا من همیشه از جابجایی و تنوع استقبال کرده و میکنم. نمیدانیم کدام طرفی هستیم! گیج و خسته ایم! نوشته شده توسط ﺑﺸﺮا. خوشبخت ترین زن روی زم.

من و دخملام صبایی و محیایی. دو نفره های زندگی من. روزانه های یک زن شوهردار. ذهن در حال آرام شدن. این مطلب توسط نویسنده آن رمزگذاری شده است. برای مشاهده آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید. سال 93 هم مثل همهء سالهای پ.

من مانده ام با بغض تو! تو در بند او.

Im song written by the hands of GOD. تو خودت می دونی من ازت چی می خوام. ضمن عرض پوزش از مهربانان همیشگی. آه من بسیار خوشبختم! دلم حالش خوش نیست. همین که یک نفر اسمش شبیه اسم تو باشه. لبخندهای احمقانه ی یک زن. جایی برای درد دل من با خودم.

از دهان دررفتههای یک دخترک. گاه گدار یک روانشناس پاره وقت. وبلاگ گروهی یک ربع مانده. هذیانهای یک آقای مثلا نویسنده. رسانه متخصصان و اهل قلم. نمیدونم من چه مرگی دارم که نمیتونم یه جا مثه آدم بشینم.

من سر به تنم زیاد بود از اول . شالوده ام از تضاد بود از اول. ابعاد مرا عشق بهم ریخته بود. روحم به تنم گشاد بود از اول. من از قرن بیست و یکم سخن می گویم . از قرن زن ها و مرد های یک روز و یک شب . از قرن تاریکی های عمیق و روشنی های دست نیافتنی . بوسه های بیهوده و آنچنان طولانی. حرف که می زنم می شکنم . من حرف می زنم . من از قرن بیست و یکم سخن می گویم .

از همه چیز; بخصوص لرستان و خرم آباد. Territory of the ZAGROS Mountains. انجمن علمی حقوق دانشگاه آزاد اسلامی خرم آباد.