Date Range
Date Range
Date Range
اگر شعر کفش کهنه ای شود. تعجب نکن اگر روزنه ها از تو چشم بر دارند. و سایه ها جشن رفتن را. هنوز دنیایی ازتوهم میان بود و نبود باقی است. و سنگفرش های آشنا ترین خیابان. به پازلی میماند که قطعه های آبی اش را باد برده است. حالا بماند برهنه گی پای من و. این روزها به رنگهای خواب بیشتر عادت کرده ام. که در لایه ای ازدل مرگی. شبم را به روز می رسانند. وقتی سفال دوستی ترک برمیدارد. حوصله اش را پر نمی کنند. جلجتای خود را بالا می رویم. پرهیز کن از میانه راه.
بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست . وقتى که شاعر حرف دارد آخر دنياست. بنشين برايت حرف دارم در دلم غوغاست. وقتى که شاعر حرف دارد آخر دنياست. شاعر بدون شعر يعنى لال! در چشم هاى گنگ اما حرف دل پيداست. با شعر حق انتخاب کمترى دارى. آدم که شاعر مى شود تنهاست يا تنهاست. هرکس که شعرى گفت بى ترديد مجنون است. هر دخترى را دوست مى دارد بدان ليلاست. هر شاعرى مهدى ست يا مهدى ست يا مهدى ست. هر دخترى تيناست يا ساراست يا رى راست. پروانه ها دور سرش يکريز مى چرخند. از چشم آدم ها خل است از ديد من شيداست.
می خواهم سفر کنم از کویر. بی وقت می گذری تا نبودنت را نشمرم. تا باور کنم عقربه ها هم مرا دور زده اند. به دنبال ثانیه ای می دوم اما. در بارانی چشم هایم زنگ می زنم! بوق ممتد. برای بیدار کردن مردی که رفت. زود تر از عبور زمان. خوابیده بر هرچه تاریک است.
اين شعر را فراموش كن و برو. دوست داشتن تو چيزي نيست. كه بتواني از ته چشمهايم پيدا كني. يا از اين دكتر بخواهي. با پنس اش از مغزم بيرون بياورد. سرنوشت اين مرد را بچرخاني. به سمتي كه سرازير نشود. در خوابگاه مورچه ها و كرم ها. اين شعر را فراموش كن و برو. امشب كرم ها بي خيال گريه هاي تو. چشم هايم را مي خورند. با هيچ چيز نمي تواني. جلو هجوم مورچه هايي را بگيري. كه مثل من عاشق ات شده اند. ز ندگی هنوز ادامه دارد.
چشم های لحظه ای را می بندند. جوخه آتش تویی که این لحظه صمیمی را ک شتی. جوخه آتش منم که صمیمیت این لحظه را ک شتم. سه شنبه یکم مرداد ۱۳۹۲ . ساختمان های قد و نیم قد. به شهری که آتش نشان ندارد. از سرفه های من خسته است. رشت را خدا آزاد نکرد. سه شنبه پانزدهم فروردین ۱۳۹۱ . پرده اتاق را کنار بزن. دنیا خلاصه می شود به این کوچه. کر از دنیا می رود. خواب ما را می برد. دوشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۰ .
دوستی برای من همیشه چیز مقدسی بوده. چیز مقدسی که لازم نیست همیشه دوربرت باشه. چیزی شاید شبیه یه قاب زیبا روی دیوار. بودنش روی دیوار باعث میشه دیوار فقط دیوار نباشه. شاید همینه که دیر به دیر هوای دیدن دوستانم رو می کنم. شاید همینه که دیر به دیر تماس می گیرم. اما اون وقت دقیقن وقتیه که دلم تنگه. و شاید همینه که هیچ وقت خجالت نکشیدم از این که بعد از سال ها سراغ کسی رو بگیرم.
The Sponsored Listings displayed above are served automatically by a third party. Neither the service provider nor the domain owner maintain any relationship with the advertisers.
Executive Forum organiza Desayunos Informativos y Jornadas Empresariales. Nuestra entidad lleva a cabo más de 50 actividades y eventos al año. Siga nuestra página de noticias. Si su empresa quiere participar como sponsor. De Executive Forum por favor solicítenos más información aqui. Puede acceder a las Galerías Fotográficas. De los últimos eventos realizados. Si quiere ver nuestro Canal de Youtube.