Subscribe to my blog! Akavaaa mo amall O Rekii. Please enter the sequence of characters in the field below.

برای سلام داستانی با نام عنوانم شروع میکنم. روزی در روزگاران قدیم جوانی عاشق دختری میشه. یک کتاب جلوش باز کرده و یک نخ بلند تو دستش داره تو کتاب را نگاه می کنه و یک گره به نخ میزنه. پسره براش سوال شد که اون داره چیکار میکنه. رفت جلو گفت پیرمرد چه میکنی داری نخ گره میزنی.

ور نبشتهاست پند بر ديوار. ور نبشتهاست پند بر ديوار. ديوار پير سر بر آسمان كشيده تا دورجاي خانه سايه پراكنده بود و روزي خوش و بهيادماندني را نويد ميداد.

سلام نمیدونم با چه زبونی از دوستان واقعی خودم عذر خواهی کنم مدتی بی خبر گذاشتم رفتم شاید بعضی هاتون دلیل رفتنم رو میدونید شایدم نمیدونید اما مهم نیست دوباره اومدم اما اینبار تا زمانی که زنده هستم نمیرم. دوستون دارم از ستاره هم ممنونم که کمکم میکنه مریم لیلا سحر و خیلی دوستای دیگه شما رو هیچ وقت فراموش نمیکنم چون تو این مدت شما منو فراموش نکردید. پیشاپیش فرار رسیدن نوروز 1391 را به شما دوستان تبریک میگم.