Date Range
Date Range
Date Range
و شعر آخرین شفای اندوه آدمی. گوش به حرف این مردم نده! چه روزگار خوشی ست. دلت که با شوق دیدارش. این مردم از بس دنیایی می بینند. همه چیز و همه کس را . مجنون با عشق لیلی از کوچه ها رد می شد. دیوانه ها را چه به عاقلی! عاشقی هم که می دانی دیوانگیست. و چه دیوانگی شیرینی ست. وقتی اشک هایت خنده هایت. تنها برایت یک آرزو می کنم.
کد کج شد ن ت صآویر. چہار دیوارے عاش قانہ ے م ט. بگذار سڪوت میان حرفهایمان بבوב با همان لهجہ همیشگی! ابزار پرش به بالا.
شیره را از حبه ی انگور سرقت می کنند. شهد را از لانه ی زنبور سرقت می کنند. عده ای راحت میان مبل خود لم می دهند. از طریق عده ای مزدور سرقت می کنند.
ق لبہآ رآ ت ر ڪ ن ב. باید کوله ات را برداری وبدون اینکه خبرش به گوششان برسد در غروبی غمناک پاییز تنهایشان بگذاری. باید طوری بروی که حسرت یک لحظه دیدارت را به گور ببرند. نه اینکه بارفتنت انتقام بدی هایشان رابگیری. میروی تابفهمند چه بودی وچه آسان از دستت دادند باید بروی تاقدری بدانند بونت را. خنده هایت گریه هات را. کوله بارت را بردارو برو .