Date Range
Date Range
Date Range
راستش چند وقتی میشه که اصلا حس و حال وبلاگ رو ندارم. هی زور میزدم که شوق و علاقه شو به وجود بیارم. دیگه همه ی بچه های وبلاگی هم که نا امید شدن از من. نمیان بگن اصلا زنده ای مردی. ولی خدایی اصلا استعداد وبلاگ نویسیم ته کشیده دیگه. همش چرت و پرت می گم. حالا تو فکر یه کار جدیدم. اینکه کلا یه چند وقت از وبلاگ و این حرفا دور باشم ببینم چی پیش میاد. اینجا رو میذارم به حال خودش باشه . ولی مطمئنم که میام دوباره سراغش. کسی هم نمی خواد کامنت بذاره.
این وبلاگ در جستجوی معرفت و یافتن آگاهی است. لحظه های سال تحویل من. من به ديدار خدا رفتم در آن سر عشق. اما بهر حال سفر خوب است. من اهل سفر نیستم اما آدم در سفر چیزهای بیشتری یاد می گیرد. من هم باید رفتارم را عوض کنم و بیشتر به سفر بروم. خدایا همیشه تو را در زندگیم احساس کرده ام. برای همین همیشه به تو امید و اتکا دارم. چشم سیاه تر ز شبش روشنای دل.
دفتر خاطراتی که گوشی برای شنیدن ندارند! سلام به وب قلفیده ام. آقا این مطلب رو پیدا نموده ام گفتم اینجا بذارم کلی حالشو ببرم . حداقل یه دلیل داشته باشه فیلترینگ بنده. آن یک احمق بر آن ده با هوش . فک کنم دارم عاشقه این پسره که شبیه اصغره میشم .
البته به اعتقاد من محال است که کسی صددرصد خودش باشد و لزوما هم خوب نیست که خودش باقی بماند. فقط آدمی را کامل میشود حساب کرد که این فراتر از خود بودن اش بشود خود واقعیش.
خوابگاه دخترانه بوستان دانشگاه علوم پزشكي سمنان. ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم تا به اقلیم وجود این همه راه آمدهایم. یه زن هم نداریم! خاطرات دانشجوي تهراني در سمنان. نوشته هاي رضا خوش قلبي. يه دوس دختر هم نداريم. یه عوضی که دیگه عوضی شده. خط خطی های یه بچه ی شیطون.
ظ روز پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۸. ظ روز پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۸. همه رو قبول میشم ولی در کل مشروط . با این حال این ترم خیلی واسم جالب بود! همه بچه های دانشگاه چه درسخون و چه مثه من از امتحانا مینالیدن! از این ترم میخوام حسابی درس بخونم تا خودم رو ثابت کنم! امروز اولین امتحان پایان ترم رو دادم! امروز روز خوبی بود! .
About a prisoner who is free.
مدیریت آموزش و پرورش شهرستان کردکوی. کارشناسی فرهنگی و هنری و مشاوره آ پ کردکوی. گروه آموزشی تربیت بدنی شهرستان کردکوی. گروه آموزشی درس تربیت بدنی استان. اصولی که معلمان تربیت بدنی باید بداند.
خیلی برام مهم بود انقدر خوشحالم که دلم میخواد فریاد بزنم اما حیف که نمیشه چون الان تو اداره هستم ولی برسم خونه حتما این کار رو میکنم. اسکار فرهادی به همه اتون مبارک باشه . وقتی که تفاوت در رنگ و نژاد برتری می آورد! یک زن تقریبا پنجاه ساله ی سفید پوست به صندلی اش رسید و دید مسافر کنارش یک مرد ساهپوست است. با لحن عصبانی مهماندار پرواز را صدا کرد. و قبل از اینکه زن سفید پوست چیز.
یه ماجراجویی ای که بعدش بگم این همونی بود که همه عمر به دنبالش بودم . خودشه من باید مامان باشم. مامان یه فرشته کوچولو که با هم بزرگ بشیم. که بهش عشق بدم بدون اینکه ازش عشق بخوام یا ازش برنجم. حالا من مامانی بالفعل شدم که هنوز فرشته امو بغل نکردم. مامانی که تازگیا حرکات ملوانی رو در امواج دلش تجربه میکنه. وای خدایا این همونیه که همه عمر دنبالش بودم. من باید مامان باشم اونم یه مامان خیلیییییییییییییییییییی خوب. از قبل هم نداشتیم! عروسک هایی ک.
این مکان به علت انجماد ذهنی تا اطلاع ثانوی تعطیل است. یک دور به مرکز نزدیک شدم. جشنواره فیلم کودک دوباره به اصفهان برگشت و رونق گرفت. زمان دانشجویی با یکی از پسرای فامیل که رشته کارگردانی می خوند و کارگردان هم نشد,. کارت جشنواره را گرفته بودیم و هر روز یکی دو تا فیلم شایدم بیشتر ,می دیدیم و کلی هم بحث تخصصی می کردیم و . ساعت 4 و 5 عصر.