شما را به میهمانی دیشبم,فرا می خوانم. همدم خوبي بودي در اين دوسال گذشته! مي توانم با قاطعيت بگويم كه رويهم رفته دوستت داشتم . همگي شما را به اهورا مي سپارم . شاد باشيد و سربلند . نوشته شده توسط آرمان در یکشنبه دوازدهم دی ۱۳۸۹. 1بعد از يك وقفه طولاني به بلاگستان برگشتم . راستش را بخواهيد بكلي از ادامه دادن نوشته هايم داشتم منصرف مي.

یکشنبه سی ام تیر 1392. ۶-۷ سال پیش که نوشتن رو شروع کردم دوستهای خیلی خوبی از همین صفحه پیدا کردم. دوستهای خوبی مثل حامد مثل آرمان مثل گیس طلا و خیلی از دوستانی که توی مهمونی ای که گرفتم شرکت داشتن. متاسفانه کسانی که اسم دوست رو یدک میکشن نمیدونن که چیزی به اسم آی پی وجود داره و وقتی میان فحش و دری وری برای آدم مینویسن خیلی راحت میشه پیداشون کرد .

شب و من و ساز دهنی. خودکارمشکی مهربان,صفحه کلیدبی احساس. مومی خوبی ازکار در آمد اما موم مشکلات خاص خودش را داشت . گوشه های تیز آن به مرور ساییده می شد و در برابر گرما. سبب شد که ابتکار جدیدم را در مورد. هم بکار بندم و از آنهم قالب دو تکه گچی گرفتم! من ماندم و یک مشت قلب آکریلی و یک. وقتی به روز های گذ.

ای سرنوشت از تو به کجا می توان گریخت. چشم های من خسته است. این سهم چشم های من است. لحظه های انتظار شکسته می شود. مغلوب وجود تو می شود. زنده ام با نام تو. پژمرده ام بی نام تو. طرح چشمان قشنگت در اتاقم نقش بسته. شعر می گویم به یادت در قفس غمگین و خسته. من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی. ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شب های مستی. نفسهاي خود را به عشق. آتش از خانه همسایه درویش مخواه.

اگر که کالاها بازم قیمتاشون قد کشیده. اگر تو هر وزارتی پارتی و رشوه جاریه. اگر تو هر اداره ای تخلف اداریه. اگر واسه یه لقمه نون.