Date Range
Date Range
Date Range
ذهن مشغولي هاي من در مورد مغز. نادر ابراهيمي و هراس دوستان. يادمه همون زمان با مهدي.
بیقرارم - باید کمی روی خطوط کاغذ راه برم. کمی هم روی سیم های سازم. تکیه ام را روی تنه درخت بید مجنونی بگذارم. من فقط برایت ساز بزنم. آنوقت صدای سازم برود آن دور دورها. تا حساب کار به گوش آنهایی برسد که چشم دیدن باهم بودنمان را نداشتند. می خواهم جمع ش کنم.
یک مشت خاطره جوانه می زند. هر شب از بالش که سنگین شده. در این زمین خاکی هم. می خواهم از حوا بودن انصراف دهم. عشقی وسوسه ام نخواهد کرد. چرا بودنت جور نمی شد. من که تمام پازلهای تنهاییم را درست چیده ام.
پشه ای گردان چو گردی در فضا. پشت یال شیری افتاد از قضا. بس که آن ناچیز خوشبینیش بود. پیش خود بر شیر سنگینیش بود. لحظه ای نگذشته با شیر کلان. گفت آن مسکین لاغر کای فلان. گر تو را بر یال سنگینیم ما. باز گو تا بیش ننشینیم ما. شیر گفت از این زمان تا هر زمان. هر کجایی هر چه می خواهی بمان. گر نه خود گفتی بیالم جسته ای. من ندانستم کجا بنشسته ای. درحقیقت یار یک دل کیمیا ست.
مریض بود تو بیمارستان تحت عمل جراحی بود . بعدشم سرم خیلی شلوغ بود کلی کار داشتم . دلم براتون اندازه کله یه مورچه قرمز کوچلو که اونم له شده باشه براتون تنگ شده بود . هندونه له شده تو خیابون دیدید اونجوری داغونتونم. بیهوده به هر بهانه هی دعوا کن. اینگونه نبین که عاشق ورام توام.
But, I love you, Because You Are You.